یکی از روزهایی که وارد پارک Yellowstone شدیم ترافیک خیلی سنگینی کمی بعد از ورودی پارک شروع شد. تمام مسیرهای پارک تک خطه هستن و امکان اینکه ماشینها از کنار هم عبور کنن به جر در نقاط اندکی وجود نداره. هوا هم به شدت گرم بود و یک مسير ده دقیقهای حالا یک ساعت شده بود که ماشینها حلزونی توش حرکت میکردن.
در بین راه، مسیرهای فرعی وجود دارن که طولشون شاید به اندازهی ۴۰-۵۰ تا ماشين باشه و معمولاً در نقاطی که مناظر دیدنی وجود داره دیده میشن. دیدن این مسیرهای خالی و این طرف، جادهی پر ترافیک خیلی وسوسهانگیز بود و با خودم فکر می کردم اگه اینجا ایران بود… واقعیتش اینه که اگه ایران بود حتی جادهی یکخطه هم تبدیل به جادهی سهخطه میشد… چه برسه به این جادههای فرعی…
حالا جدای از شوخی با خودم فکر میکردم دوست دارم یکی یه بار جواب این سوال رو به من بده که چرا تو ایران اینجوری ولی اینجا نه اینجوری؟؟ یعنی چه عاملی باعث این همه تفاوت تو رانندگی روزمرهی مردم میشه؟ اونم تو جایی که اکثر آدمها توریستن و اینجوری نیست که حالا بگیم فرهنگ خیلی مشترکی دارن یا بعداً هم قراره تو روی هم نگاه کنن. یکی از نکتههای جالب یلواستون، دیدن مردم از سرتاسر آمریکا بود، پلاکهای ماشینها هر کدوم مال یک ایالت…
در این فکرها بودم که بالاخره ترافیک باز شد و عبور کردیم و دیدم که يک خرس سیاه در کنار جاده باعث این همه ترافیک شده. ماشینهای جلویی نگه میداشتن تا خرس رو ببینن و چند دقیقهای از حیات وحش واقعی لذت ببرن در حالی که صف ترافیک ماشینها در پشت سر بود، و مردمی که داشتن از گرما و کلافگی خفه میشدن… و ماشین انتظاماتی که داشت به ماشینها میگفت Don’t stop, keeps it moving, there are cars behind you و گلویش را پاره میکرد و ماشینها هم همه موبایل به دست مشغول فیلم گرفتن…
در خیلی از نقاط پارک هم تابلوهایی نصب شده که برای دیدن حیات وحش توقف نکنین چون ترافیک درست میکنین… وقتی دیدم که این همه ترافیک برای یه خرس بوده نه یه تصادف یا چیزی غیر قابل کنترل، در پازل ذهنیم بیشتر فرو رفتم که اینجا هم آره و هم نه. یعنی ماشینها توی اون خط نمیرن ولی برای خرس میایستند… تنها چیزی که به ذهنم میرسید این بود که حتماً یه دلیل روانشناسی عمیقی پشت ماجراست که هنوز بر من پوشیدهست…
ثبت نظر