K1inUSA

ایمنی، شوخی بزرگ در زندگی ما و جدی بزرگ در آمریکا

#رضا، پژوهشگر علوم زیستی، شهر فیلادلفیا

۱. اولین بار که وارد آمریکا شدم، وجود پلاستیک‌های نارنجی ضخیم محافظ کابل برق درجایی که کابل‌ها به منازل نزدیک شده بود توجهم را جلب کرد. یادم به دوران کودکی افتاد، وقتی از کنار تیرهای دوقلوی برق گذر می‌کردم، همیشه صدای وزوز آن جعبه‌ی بزرگ بالای تیرها، برایم عجیب بود. عجیب‌تر، پرتاب کفش بنددار به‌قصد گره زدن کابل‌های برق و جرقه زدن آن‌ها توسط برخی نوجوانان دیگر بود. بزرگ‌تر که شدم فهمیدم چقدر مسئولین برق بی‌تفاوت بوده‌اند.

۲. وقتی اولین بار در منزل‌های آمریکا سوار آسانسور شدم، ظاهر متفاوت آسانسور (عدم وجود آینه، وجود کلید برای آتش‌نشانی، کفی زبر و عایق، آلارم در هنگام باز و بسته شدن و همین‌طور در هنگام گذر از هر طبقه و…) بسیار برایم جالب بود. وقتی دقیق‌تر شدم، در هر طبقه مکان خروج با چراغ مشخص و در هر طبقه راهنمای تأکیدی برای عدم استفاده از آسانسور در هنگام آتش و چراغ مخصوص اخطار وجود داشت. در پلاسکو در هنگام شروع آتش که بسیار محدود بوده، تلاش کردند با کپسول‌های آتش‌نشانیِ موجود آتش را مهار کنند، اما دریغ از یک کپسول شارژ شده، در بین ۱۰-۱۲ کپسول موجود در ۲ طبقه! و آتشی که می‌شد با هزینه چند کپسول آتش‌نشانی مهار شود فاجعه‌ای شد که جدای از هزینه‌های مالی، هزینه‌های جانی و روحی‌اش جبران‌ناپذیر است (خدایشان بیامرزد شهدای آتش‌نشان را…). همین‌طور «می‌گویند» در قضیه‌ی معدن پورت، همه‌ی ماجرا سر کار نکردن حس‌گر گاز بوده است، الله اعلم…

۳. اینجا در آزمایشگاه، یک‌بار ماده‌ی شیمیایی غیر خطرناکی به چشمم پاشید، تا یک هفته درگیر روند اداری چرا، چگونه و پیگیری عدم وجود آسیب در چشم بودم. در ایران در دوران تحصیلات ارشد، کارمندی بود که وظیفه‌اش پیگیری مباحث ایمنی بود، اما تنها هنرش گیر دادن به روپوش پوشیدن دانشجویان تازه‌کار و به‌صورت نوار توضیح دادن نکات ایمنی بود. چند بار در مورد دفع نیترات نقره (که در طی پژوهش بنده استفاده می‌شد و به‌شدت سمی بود و نباید وارد سیستم فاضلاب عمومی شود) از او مشورت خواستم، اما هر بار طفره رفت.

۴. اتوبوس‌های مدارس در آمریکا رنگ زرد و بدنه‌ی متفاوت ازلحاظ ارتفاع، پهنا و چیدمان صندلی دارند که از فاصله‌ی بسیار دور هم حضور آن‌ها قابل‌تشخیص است و تقریباً تمامی زوایای پشتی و کناری آن‌ها دارای چراغ‌های هشداردهنده است. ضمن اینکه تصادف ولو جزئی با این خودروها جریمه‌های سنگین به همراه دارد. اما به گمانم حدود سال ۷۹ بود که تعدادی دخترک معصوم در «حوض پارک شهر تهران» غرق شدند، به دلیل نداشتن جلیقه‌ی نجات که مسئولین امر تصور کرده بودند زینتی است!

۵. کارکنان نظافتی در فروشگاه‌های آمریکا موظف‌اند وقتی اقدام به تمیز کردن زمین می‌کنند، تا جایی که می‌شود آن را خشک کنند. در نهایت هم روی زمین نَم، علامت‌های هشداری گذاشته می‌شود که به رهگذران اخطارِ خیس بودن زمین را بدهد. چند سال پیش، از غار علی‌صدر بازدید کردم. در هنگامی‌که روی قایق بودم، به‌شدت می‌ترسیدم که اگر این قایق چپ شود، بدون جلیقه‌ی نجات چه به‌روز ما می‌آید؟ در هنگام خروج متوجه شدم که پیمانکار محترم، جلیقه‌ها را در سمت خروج قرار داده است نه در سمت ورود، شاید به این دلیل که تصور می‌کند پوشیدن جلیقه درحالی‌که قایق‌رانان ماهری دارند، یک حرکت لوکس است! از ماجرای شین‌آباد و ماجراهای مشابه گذر می‌کنم که در این مجال سخن بسیار است.

۶. و اکنون ماجرای دختران نخبه‌ی فرزانگانی و مظلوم هرمزگانی که جهالت محض در انجام سفر در نیمه‌شب، آن‌ هم در جاده‌هایی که در روز هم آن‌چنان امن نیستند. جالب‌تر آنکه شنیده می‌شود دلیل اصلی‌تر حادثه، نبستن کمربند ایمنی بوده است. به نظر بنده فرهنگ ایمنی مشکل دارد، ایمنی هم در بسیاری اوقات دستوری نمی‌شود. هم پلیس راهور رسالت بزرگی دارد و هم آموزش و پرورش. دراین‌باره خواهم نوشت ان‌شاء‌الله…

 

Avatar

نویسنده مهمان

ثبت نظر

کانال یوتیوب K1inUSA

عضویت در خبرنامه K1inUSA

    دسامبر 2024
    ش ی د س چ پ ج
     123456
    78910111213
    14151617181920
    21222324252627
    28293031  
    مشاهدات بی واسطه ایرانیان از امریکا

    کانال یوتیوب K1inUSA را دنبال کنید.

    برنده ایرپادز پرو اپل شوید!
    اینجا کلیک کنید
    close-link
    برنده خوش شانس ایرپادز پرو اپل به ارزش 249 دلار باش!
    شرکت در قرعه کشی
    close-image