#امیر، پژوهشگر دورهی مطالعات شهری در دانشگاه سایمون فریزر، ونکوور کانادا
سكانس اول: ونكوور، برتیش كلمبیا
وارد اتوبوس میشم، با سلام و احوالپرسی و لبخند راننده روبهرو میشم. پول خرد برای دادن هزینهی بلیت به مقدار كافی همراه ندارم و راننده همان میزان پولی كه دادم را قبول میکند و برایم بلیت صادر میکند. موقع پیاده شدن از در آخر اتوبوس مثل همهی مسافرین دیگر، با صدای بلند از راننده تشكر میکنم و رانند به رسم احترام برایم دست تكان میدهد.
سكانس دوم: سانفرانسیسكو، كالیفرنیا
وارد اتوبوس میشم، به راننده سلام میکنم، جواب نمیدهد و حتی من را نگاه نمیکند. اسكناس ١٠ دلاری به او میدهم، قبول نمیکند، مجبورم میکند از اتوبوس پیاده شوم تا پول خرد كنم، در فاصلهای كه میروم پول خرد كنم مسافران آن ایستگاه را سوار كرده و میرود. مجبور میشوم نیم ساعت برای رسیدن اتوبوس بعدی صبر كنم.
اتوبوس بعدی میآید، وارد میشوم، سلام میکنم، جواب سلامی دریافت نمیکنم. به ایستگاه مقصد میرسم، از در آخر اتوبوس پیاده میشوم، بهرسم ونكوور از انتهای اتوبوس با صدای بلند تشكر میکنم. مسافرین اتوبوس و راننده سرشان را برمیگردانند تا ببینند چه كسی است كه دارد تشكر میکند؟! گویی كاری خلاف انجام دادهام!
ثبت نظر