نویسنده: دانشآموختهی استنفورد، ساکن کلفرنیا
با دستنوشته و عینک آفتابی شیک ایستاده به گدایی. البته نه اینکه بخوام مسخره کنم. وضع اقتصاد (یعنی تفاوت فقیر و غنی) طرز عجیبی شده. اگه کسی کار نداشته باشه کلاهش پس معرکهست و اصلاً امکانش نیست بتونه اینجا دووم بیاره.
هیچ بعید نیست این بنده خدا هم یه مهندسِ تا دیروز خوشحال بوده که حالا امروز از کار برکنار شده. وضعی که مثل داستان پینوکیو سر خیلیها میاد و تا سرشون نیومده نمیفهمن چه خبره. فکر میکنن فقط برای بقیه اتفاق میافته.
چند روز پیش رفته بودم home depot که یه کلید کپی کنم. دیدم کسی که کمک میکنه سطح ادب و رفتارش اصن نمیخوره به بقیه کارمندای home depot. یعنی از قشر کارگری نمیزنه. به نظرم یه جوون ۴۰ ساله ترک میاومد. خوش تیپ و مرتب. وقتی نوبت من شد و کلیدم رو دادم کپی کنه نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و ازش پرسیدم داستانت چیه. گفت تو ایرانی هستی؟ گفتم آره و فهمیدم فارسی حرف میزنه. از بچههای شریف خودمون بود. مهندسی سخت افزار که ۱۵ سال سیسکو کار میکرده و ۲ سال پیش اخراج شده بود.
هیچ جا بهش کار نمیدادن چون زمينهی تخصصیش خیلی خاص بود. میگفت همه جا over qualify میشدم. و بنده خدا میگفت همین کار توی home depot رو هم خدا رو شکر میکنم که دارم. حقوقش ساعتیه و خیلی کمه ولی بیمهی خوبی داره…
ثبت نظر