K1inUSA

آرایشگر امریکایی

نویسنده: دانشجوی روان‌شناسی و مشاوره در دانشگاه پالو آلتو، کلفرنیا

چندی پیش اتفاق جالب و عجیبی برایم رخ داد.

جهت اصلاح‌ موی سر به آرایشگاه (Barber Shop) کوچکی مراجع کردم. ۴ نفر آرایشگر امریکایی نسبتاً مسن در آنجا مشغول به کار بودند. زمانی که من وارد شدم توجه همه‌‌ی آنان به من جلب شد چرا که معمولاً مشتریان آنان شناخته شده و آشنا بودند و حضور یک غریبه برای آنان جالب توجه بود. به سرعت نوبت به من رسید و روی صندلی یکی از آنان نشستم.

کنجکاوی آن آرایشگر به او فرصت نداد و بلافاصله که من نشستم سر صحبت را باز کرد و اولین سوالش این بود که “آیا به تازگی به این‌ محله آمدی؟” به او توضیح دادم که من مسافر هستم و بنا به معرفی دامادمان به نزد ایشان آمدم. سپس از ملیتم سوال کرد و پاسخ دادم. به قدری دو پاسخ من برایش عجیب بود که با صدای بلند برای بقیه‌ی همکارانش و مشتریانی که آنجا بودند توضیح داد که ببینید ما امروز یک مشتری ایرانی داریم که تازه مسافر هم هست.

سر صحبت باز شد. احساس کردم ایرانی بودن من برایش خیلی عجیب است. او گفت من از ایران شناختی ندارم و تنها یک مرتبه به یک رستوران ایرانی در این منطقه رفتم و کباب خوردم و به نظرم غذای شما بسیار خوشمزه است. سپس بعد از چند دقیقه‌ای که صحبت‌مان گرم شد و کمی احساس راحت‌تری نسبت به من پیدا کرد، بیان نمود که من شنیدم شما برای دین و آرمان‌هایتان و کشتن دشمنان‌تان به کودکان‌تان بمب بسته و آنان را قربانی می کنید.

با این کلام او انگار برق از سر من پرید. برایش توضیح دادم که این چنین نیست و این اتفاقات تنها مرتبط به یک گروه تروریستی است که آنان نیز ربطی به ایران و اسلام ندارند. احساس کردم دارم تلاش بیهوده می‌کنم چرا که این باور در او بسیار مستحکم‌تر از این‌ها بود و صحبت‌های من را بخشی از دفاعیات یک متهم می‌دید و پذیرش آن برایش سخت بود. وقتی احساس کردم صحبتم اثر ندارد بحث را عوض کردیم و در مورد موضوعات دیگری صحبت کردیم اما کاملاً احساس کردم نسبت به ایران و ایرانی حس مثبتی در ذهن ندارد اما باز هم بسیار خوب برخورد کرد و چند مرتبه‌ای با یکدیگر شوخی کردیم.

در این حین با خود گفتم حالا که او احساس بدی نسبت به ایرانی‌ها دارد حتماً سر مرا نیز خراب خواهد کرد یا شاید به دلیل آشنا نبودن من به قیمت‌ها، هزینه‌ی اضافه‌تری از من بگیرد اما بالعکس دیدم به دقت وقت‌‌گذاری کرد و کار من را به نحو احسن انجام داد. در آخر کار، ضمن تشکر، زمانی که خواستم مبلغی را به او تقدیم کنم (حدود ۲۰ دلار)، نپذیرفت. از آنجایی که می‌دانستم یک امریکایی هیچ‌گاه تعارف ندارد از او دلیل کارش را پرسیدم و او به من گفت تو در این کشور مهمان هستی و امروز نیز در آرایشگاه ما مهمان بودی.

در این هنگام انگار آب سردی را روی سرم ریخته بودند. من چه احساسی نسبت به او داشتم و او چه برخوردی کرد؟ او احساس بدش نسبت به ایران و ایرانی را از یک مهمانی که به صورت ناخوانده به آرایشگاه او آمده بود متمایز کرد و این درس بزرگی برای من بود. حتی زمانی که از او درخواست کردم عکسی به یادگار با هم بگیریم، احساس کردم خیلی با این موضوع راحت نیست فلذا از این مورد نیز صرف‌نظر کردم.

آن آرایشگر ساده‌ی امریکایی امروز به من درس انسانیت داد …

Castro Valley, California

حامد فتاحیان

حامد فتاحیان

ثبت نظر

کانال یوتیوب K1inUSA

عضویت در خبرنامه K1inUSA

    سپتامبر 2024
    ش ی د س چ پ ج
     123456
    78910111213
    14151617181920
    21222324252627
    282930  
    مشاهدات بی واسطه ایرانیان از امریکا

    کانال یوتیوب K1inUSA را دنبال کنید.

    برنده ایرپادز پرو اپل شوید!
    اینجا کلیک کنید
    close-link
    برنده خوش شانس ایرپادز پرو اپل به ارزش 249 دلار باش!
    شرکت در قرعه کشی
    close-image