مخاطبی در مورد پست اخیر نوشته جمع کردن پول از بقیه و دو برابر کردنش توسط شرکت، سوءاستفاده از اعتماد شرکتهاست و اشکال داره. در جهانبینی قرآنی، هدف وسیله رو توجیه نمیکنه پس تبلیغ و ترویج این کار توسط ما اشتباه بوده.
چون برخی از مخاطبین سوال داشتن اصلاً بحث سر چی هست و متوجه معنای donation matching نشده بودن، با یک مثال فرضی توضیح میدم:
فرض کنید دوست شما در شرکت دیجیکالا کار میکنه و این شرکت یک برنامه داره که هر کارمند مبلغی رو به خیریه اهدا کنه، شرکت همون مبلغ رو اضافه میکنه (به اصطلاح 1:1 match میکنه) تا دو برابر مبلغ اهدایی کارمند به خیریه برسه.
مثلاً دیجیکالا میگه تا سقف ۱۰ میلیون تومان در سال، donation matching انجام میده. در خوزستان سیل میاد و مردم میخوان به خیریهها کمک کنن تا به سیلزدهها برسه. یه نفر میاد به آشنایانش میگه من در دیجیکالا کار میکنم، مبالغ خیریهتون رو به دستم برسونید که دو برابر بشه. دوستان و اقوام ۱۰ میلیون به دستش میرسونن، اونم از طریق دیجیکالا به خیریه کمک میکنه تا شرکت هم ۱۰ میلیون دیگه بذاره و در مجموع ۲۰ میلیون تومان کمک بشه.
خب تا اینجا خیلی هم خوب. اما شبهه چیه؟
اشکال مخاطب این بود که کارمند دیجیکالا حق نداره از بقیه پول جمع کنه و فقط میتونه مبالغ اهدایی خودش رو توسط شرکت match کنه. در نتیجه ما یک کار خلاف رو ترویج کردیم…
اما واقعیت قضیه چیه؟ سال گذشته والاستریت ژورنال مقالهای مفصل در همین زمینه نوشته که بخشهاییش رو ترجمه میکنم:
وقتی ماجرای قتل جورج فلوید پیش اومد، مردم خواستن از match کردن مبالغ خیریه توسط شرکتهاشون استفاده کنن، پس سراغ دوستان و اقوام رفتن تا بتونن پول بیشتری جمع و توسط شرکتها اون رو چند برابر کنن. اینطوری مبلغ بیشتری صرف حمایت از حقوق مدنی و مقابله با بیعدالتی نژادی میشد.
مگان نورتون، کارمندی در شرکت لینکد این (LinkedIn) که خودش توانایی چندانی در اهدای مبالغ بالا رو نداشت، گفت میخوام از برنامهی شرکتم برای match کردن تا ۱۵ هزار دلار استفاده و از بقیه پول جمع کنم. مگان میگفت من برای شرکت خیلی خوبی کار میکنم که این مزیت رو داره، چرا اون رو هدر بدم و ازش استفاده نکنم؟!
مگان پستی رو در شبکههای اجتماعی گذاشت و از دوستانش خواست براش پول واریز کنن تا در نهایت از شرکتش بخواد این مبالغ رو دو برابر کنه و به دست خیریهای برسونه که به زنان سیاهپوست خدمات میده.
والاستریت ژورنال نوشته برخی شرکتها مثل شرکت تجارت الکترونیک eBay، کارمندانشون رو تشویق میکنن که کمکهای خیریهشون رو بصورت دستهای انجام بدن تا بتونن مبالغ بیشتری رو بصورت match شده اهدا کنن.
شرکت سرمایهگذاری Betterment، سال گذشته برنامهای رو برای match کردن شروع کرده که به کارمندانش اجازهی جمع کردن پول از بقیه رو هم میده. کارمندان میتونن با crowdfunding و fundraising، از بقیه بخوان که براشون پول واریز کنن و شرکت اون مبالغ رو match کنه تا به خیریه داده بشه. تا جایی که این مبلغ به نام کارمند اهدا بشه، شرکت تا یک سقف معین اجازهی match کردن میده.
از طرف دیگه، خیلی شرکتها مثل اینتل و دیزنی اجازهی جمع کردن پول از بقیه رو نمیدن و میگن فقط مبالغ اهدایی توسط خود کارمندانشون رو match میکنن. پس درستش اینه هر کسی میخواد از بقیه، مبالغ خیریه بگیره تا توسط شرکتش دو برابر کنه، بصورت دقیق قوانین شرکت رو چک کنه تا خدای نکرده در خلال انجام کار خیر، هر چند با نیت مثبت، سوء استفاده و خلافی انجام نشده باشه.
گرچه اهداء مبالغ خیریه توسط افراد حقیقی و حقوقی، مزیتهای مالیاتی به همراه داره و بخشی از اون مبالغ از مالیات فرد یا شرکت کسر میشه، اما این فرهنگ، کار جالبی هست که در امریکا رواج داره. اونقدر بازارش داغ هست که صرفاً برای بحث match کردن مبالغ خیریه توسط شرکتها، نرمافزارهایی مثل این مورد توسعه داده شده و به فروش میرسه!
خوبه شرکتهای خصوصی مایهدار در ایران هم برنامههای donation matching راه بندازن و به ترویج فرهنگ کار خیر در زیر مجموعهشون کمک کنن.
ثبت نظر