K1inUSA

بازیابی برکت‌های فراموش‌شده

جلسه‌ی این هفته در مورد افزایش سن و همه‌ی مسائل مرتبط با آن بود. مقدمه‌ی بحث از آنجایی شروع شد که طبق آمار، جامعه‌ی آمریکا تا سال ۲۰۳۰ به قدری پیر می‌شود که جامعه‌ای با امکانات فعلی سال ۲۰۱۸، پاسخگوی نیازهای آن نخواهدبود. راهکارهای مختلفی که نظام سلامت آمریکا برای روند پیرشدن جامعه درنظر دارد، با همه‌ی نقاط ضعف و قوت آن، مورد بحث قرار گرفت و جلسه به قسمت پرسش و پاسخ رسید.

یکی از حاضرین در جلسه، به عنوان پیشنهاد، نمونه‌هایی را از کشور ژاپن مثال زد که مهدکودک‌ها و مراکز نگهداری از نوزادان مادران شاغل را با خانه‌های سالمندان و مراکز نگهداری پاره‌وقت از سالمندان ادغام کرده‌بودند. بقیه‌ی شرکت‌کننده‌های حاضر در جلسه، از این پیشنهاد، هم متعجب و هم به‌نظر راضی می‌رسیدند. یکی‌دو نفر گفتند در مورد طرح‌های مشابه در آمریکا هم مطالبی شنیده‌اند و یکی از آقایون گفت که ایده‌ی خیلی هوشمندانه‌ای است اگر برای اولین بار خودمان در این شهر پیش‌قدم شویم و چنین مرکزی را احداث کنیم.

اساس چنین مراکزی در کمک‌گرفتن از سالمندان در نگهداری از کودکان و نوزادان، استفاده از تجربه‌ی آنها در بچه‌داری، انتقال احساس مفیدبودن به آنها، احساس بهتر بچه‌ها در تعامل با سالمندانی که احتمالاً در قیاس با کارمندان موظف و حقوق‌بگیر مهدکودک‌ها، به نگهداری از بچه‌ها علاقه‌مندتر هستند و شادتر شدن فضای خانه‌های سالمندان با بهره‌گیری از نشاط کودکانه خلاصه می‌شود.

بین همه‌ی این تبادل نظرها، من انگار پرت شدم میان همه‌ی روزهای شیرین کودکی‌ام! روزهایی که با دخترخاله‌ها یا دخترعمه‌ها، وسط حیاط خانه‌ی مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها، برای خودمان دنیای کوچک و مستقلی داشتیم و از دنیای آدم‌بزرگ‌ها، جز قربان صدقه‌های مادربزرگ و پدربزرگ و خوردنی‌های خوشمزه، چیز دیگری عایدمان نمی‌شد و همین سهم، از هر سهم دیگری بهتر و شیرین‌تر بود.

یادم به سریال “پدرسالار” افتاد و فکر کردم آدم‌ها بعد از سال‌ها جنگیدن برای استقلال و دور‌شدن از هم، حالا به نقطه‌ای رسیده‌اند که انگار برای حل مشکلات حل‌نشدنی این جدایی‌ها، چاره‌ای جز بهره‌گیری و کمک‌خواستن از یکدیگر ندارند!
حقوق و مزایای مادی مربی‌های مهدکودک و پرستاران مراقبت از سالمندان، ظاهرا برای درست چرخیدن چرخ‌دنده‌های این سیستم، به اندازه‌ی کافی کارآمد نیست. چرخ‌دنده‌های دنیای مدرن، هرچند موتور غول‌پیکر دنیا را می‌چرخاند، اما انگار سر‌و‌صدای گوش‌خراشی دارد که آدم‌ها را به فکر روغن‌کاری انداخته: روغنی که عصاره‌ی باهم‌بودن‌ها و کنار‌هم‌ماندن‌هاست.
ظاهرا تنهاییِ آدم‌ها را، نه سگ و گربه‌ی خانگی پر می‌کند و نه حتی کارمندهای حقوق‌بگیر و وظیفه‌شناس و روانشناس‌های سالمند و کودک. تنهایی آدم‌ها با همدیگر پر می‌شود و لازمه‌ی با‌هم‌بودن، صبور بودن و تحمل‌کردن و خودخواه‌نبودن است؛ چیزی که بشر امروز از آن فراری است!

راهکار بشر، تا اینجای دنیا، به این نقطه رسیده که آدم‌ها از هم جدا و دور باشند و باز یک جایی که لازم شد، پیرها و بچه‌ها را، هر چند بیگانه با هم، کنار هم جمع کنند تا از مزایای بی‌شمار کنارهم‌بودن بهره ببرند. دلم می‌خواست همانجا و در همان جلسه، بگویم چرا باید نوه‌ها و مادربزرگ‌ها را انقدر از هم دور کنید که روزی برای پل‌زدن بین سالمندان و کودکان، اینطور نیازمند سوزاندن فسفرهای مغزتان باشید؟! اما سکوت کردم… فکر کردم در ازای این بدیهیِ رسوخ‌کرده در ذهنم، از من هزار‌ و‌ یک دلیل و سند علمی و عدد و رقم می‌خواهند؛ و به قول “شازده‌کوچولو” واقعاً آدم‌بزرگ‌ها عاشق عدد و رقم‌اند! فکر کردم شاید بهتر باشد کمی صبر کنم؛ شاید سال‌ها بعد، خودشان همینجا، در همین اتاق، به این نتیجه رسیدند که زندگی‌کردن‌های نزدیک‌ به‌ هم، خیر‌ و‌ برکتش بیشتر از این زندگی‌های درهم و دور از هم است. اما آن روز، چه کسی پاسخگوی این‌همه دور‌ بودن‌ها و غریب‌بودن‌ها و عمر‌ از‌ دست‌رفته‌ی ماست؟! راستی… کسی می‌داند معادل خیر‌ و برکت به انگلیسی چه می‌شود؟!

ثبت نظر

کانال یوتیوب K1inUSA

عضویت در خبرنامه K1inUSA

    دسامبر 2024
    ش ی د س چ پ ج
     123456
    78910111213
    14151617181920
    21222324252627
    28293031  
    مشاهدات بی واسطه ایرانیان از امریکا

    کانال یوتیوب K1inUSA را دنبال کنید.

    برنده ایرپادز پرو اپل شوید!
    اینجا کلیک کنید
    close-link
    برنده خوش شانس ایرپادز پرو اپل به ارزش 249 دلار باش!
    شرکت در قرعه کشی
    close-image