دست دوم فروشی ؛ اتفاقی رایج در هلند
فروش و خرید اجناس دستدوم در کشور ما چندان کار مورد پسندی نیست.
در چند سال اخیر با برخی نرمافزارها این کار رواج بیشتری پیدا کرده
اما هنوز این سطح از خرید و فروش با چیزی که ما در هلند دیدیم فاصلهی زیادی دارد.
حتی سمساریها در ایران هم فقط وسایل منزل و کالاهایی مثل مبل و میز و یخچال و … خرید و فروش میکنند؛
اما دستدوم فروشیها در هلند همه چیز میفروختند.
حتی یک عدد لیوان یا یک تیشرت دست دوم. البته این ماجرا هم علتهایی دارد که در ادامه عرض میکنم.
روبروی مجتمع مسکونی ما یک فروشگاه دست دوم فروشی (Second Hand Store) بود.
دو پیرزن بالای شصت سال صاحب آنجا بودند.
فروشگاهی بزرگ که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در آنجا بود.
آنقدر کالا در طول سالها انبار کرده بودند
و دست به دست چرخانده بودند که فروشگاهشان تبدیل به نمایشگاه اجناس خاص شده بود.
مثلا بشقابهایی مربوط به سالهای جنگ جهانی دوم داشتند.
یا نوار کاست موسیقی مربوط به دهه ۸۰ و کلی کتاب آنتیک!
در همین خیابان محل سکونت ما، یک فروشگاه دست دوم فروشی دیگر هم بود که البته شیکتر از این بود.
برای اولین بار که وارد مغازه پیرزنها شدم بعد از تعجب پرسیدم کالسکهی بچه دارید.
چون انگلیسی آن را نمیدانستند سریع با گوگل ترنسلیت به هلندی به آنها فهماندم که kinderwagen میخواهم.
چند کالسکه به من نشان دادند و یکی که تقریبا نو بود را پسندیدم. قبلا قیمت گرفته بودم
و قیمت نو آن حداقل ۵۰۰ تا ۶۰۰ یورو بود. وقتی قیمت را گفت شوکه شدم.
فقط ۳۰ یورو. یعنی کمتر از ۱۲۰ هزار تومان خودمان!
دوباره پرسیدم و دیدم درست شنیدم. گفتم شاید جایی از کالسکه ایراد جدی دارد،
اما هر چه بررسی کردم همه چیز نو و سالم بود. خلاصه کالسکه را خریدم و با تعجب خارج شدم.
بعد از مدتی و به مرور متوجه چند اصل در زندگی مردم هلند شدیم. اولا اینکه از کالاها بسیار مراقبت میکنند.
ثانیا وقتی کالایی به عنوان دستدوم فروش میرود، نهایتا ده درصد قیمت کالای اصلی قیمت دارد.
ثالثا خرید و فروش کالای دست دوم امری بسیار رایج و عادی است.
شاید جالب باشد که بدانید در روز جشن تولد پادشاه هلند(King’s day) که جشن ملی است
و زمین و زمان را نارنجی میکنند و جشن و شادی و ساز و آواز در همه شهرها برپاست،
یکی از کارهای رایج در شهرها این است که در یکی از خیابانهای اصلی شهر، مردم بساط خرید و فروش کالای دست دوم به راه میاندازند.
یا مثلا دانشجویان صفحه فیسبوکی مخصوص فروش کالاهای دست دوم دارند که همه چیز در آنجا میفروشند.
گاهی وقتها برخی آگهیها خندهدار بود.
مثلا دستگیره آشپزخانه را برای فروش به قیمت ۱ یورو گذاشته بودند.
یا قیمت برخی چیزها آنقدر پایین بود که باعث حیرت میشد.
مثلا تلویزیون به قیمت ۵۰ یورو. برخی از دانشجویان هم که مهلت اقامتشان تمام شده بود و باید آپارتمانشان را تحویل میدادند،
برخی اجناس را رایگان گذاشته بودند تا فقط افرادی که نیاز دارند ببرند.
چون اگر بعد از زمان تخلیه، وسیلهای در آپارتمان باقی میماند، شما مشمول جریمه صاحبخانه میشدید.
لذا وقتی نتوانسته باشید کالاهایتان را بفروشید،
بهتر است رایگان بدهید تا اینکه مشمول جریمه شوید!
در آن جشن ملی یا صفحات مجازی یا بازارچههایی که در برخی روزهای تعطیل در مرکز شهر ایجاد میشد،
همه چیز میفروختند.
انواع لباس (لباسهای روزمره و نه فقط لباس مجلسی) و کفش که ما ایرانیها بر اساس فرهنگ خودمان حاضر به خرید نیستیم
و شاید کار درستی هم باشد. جالب اینجاست
که این قاعده قیمتگذاری کالاهای دست دوم در مورد همه چیز صادق است
و مثلا خودرو نیز از همین فرمول تبعیت میکند.
مثلا پژو ۲۰۶ تولید سال ۲۰۰۴ به قیمت ۳۰۰ یورو فروخته میشد (حدود یک میلیون و دویست هزار تومان)!
یا مثلا یکی از دوستان یک نیماستیشن ساخت شرکت رنو خرید که بسیار تمیز بود و نهایتا ۸۰۰ یورو پرداخت کرد.
نکته آخر اینکه؛ تصور ما درباره کشوری مانند هلند و احتمالا دیگر کشورهای اروپایی چندان با واقعیت
همخوانی ندارد. الان ممکن است
برخی مخاطبان باز هم این یادداشت را نشان برتری فرهنگی آنها نسبت به فرهنگ ایران قلمداد کنند.
هر چند اصل نگهداری از کالاها و خرید و فروش آنها کار مناسبی است
اما شیوه فروش و برخی کالاها که کاملا جنبه شخصی و مصرف شخصی دارند،
شاید در تمامی فرهنگها امکان خرید و فروش نداشته باشند.
اما نکته مهم این است که تا قبل از این، اگر به ما میگفتند
در کشور ثروتمندی مانند هلند، تا این حد خرید و فروش کالای دست دوم رایج است
باور آن برایمان سخت بود و این رفتار را فقط مخصوص کشورهای متوسط و فقیر میدانستیم.
اما واقعیت با تصورات ما گاهی فاصلهی قابل توجهی دارد…
ثبت نظر