نویسنده: بخش ۱ از ۲
دو قسمت از یادداشتهای جالب توجهِ «سرگرمی» منتشر شد و قرار است در ادامه، قسمتهای دیگری نیز با توصیف سرگرمیهای موجود در جوامع شهری کانادا منتشر شوند.
بنده با اغلب نکات بیان شده همدل بوده و معتقدم مردم، جامعه و حکومت ما در این زمینه ضعفهای جدی دارند. مسالهی غر زدنِ افراطی، نارضایتی از زندگی و سیاه دیدنِ امور بدون انجام تلاش عملی برای اصلاح، یکی از مشکلات جدی جامعهی ایرانی و از موانع سر راه برای پیشرفت مادی و ذهنی ماست. با این حال، دو نکتهی ظریف در رابطه با متن فوق وجود دارد که مناسب است بیشتر باز شوند:
بحث اول. نقش اقتصاد و طبیعت در سرگرمی
مکرر میبینیم که جامعهی غرب با ایران از لحاظ فرهنگی مقایسه میشود. نکتهی مغفول در بسیاری تحلیلها، نقش کلیدی اقتصاد در مقولهی فرهنگ است. بسیاری اوقات، نابسامانی فرهنگی معلولِ نابسامانیِ اقتصادیست. انسانهایی که از لحاظ تامینِ معاش دغدغهای نداشته باشند فرصت میکنند حالا دنبال این بروند که چطور در جامعه زندگی کنند تا امنیت و آسایش روانیشان هم فراهم شود؛ کدام کنشهای فرهنگی و اجتماعی مناسب است و کدام نامناسب؛ اما آدمی که صبح تا شب دو یا سه شیفت مشغول به دوندگی برای رساندن خرج ماهیانهی خانواده و فرزندان است، اینقدر دغدغهی مالی جلوی ذهن و فکر او را سد کرده که گاهی به بدیهیاتِ معاشرتی و اخلاقی در ارتباط با همنوعانش پشت پا میزند.
عامل اقتصاد در ایجاد سرگرمی برای جامعه نیز نقش کلیدی دارد. بسیاری از سرگرمیهای موجود در جامعهی غرب، گرانقیمت و پر هزینهاند. از RVهایی که خانوادهها میخرند یا کرایه میکنند (عکس پیوست) و با آنها به یک مسافرت جذاب و مرفه میروند تا آتشبازیهای سالگرد روز استقلال که یکی از سرگرمیهای مردم است تا مالها و مراکز خرید و باغوحشها و مراکز تفریحی و دیزنیلندها و موزهها و آکواریومها و اینگونه جاذبهها (اترکشنها)، نیاز به رفاه اقتصادی و جیبِ پر پول دارند (هم برای ساخت، هم بهرهبرداری و استفاده و هم حفظ و نگهداری). البته سرگرمیهای کم هزینهای هم وجود دارد که به سادگی قابل الگو گرفتن اند.
عامل مهم دیگر، طبیعت غنی و متنوعِ خدادادی در کشورهای امریکا و کاناداست. اگر این کشورها، کویری و دارای طبیعت لُخت و برهنه بودند، بخش مهمی از سرگرمیهایشان امکان بروز و ظهور نداشت. از آبشار نیاگارا بگیرید تا گلدن گیت سنفرانسیسکو تا جنگلها و پارکهای ملیِ پرطرفدار و زیبایی نظیر یلواستون و گرند کنیون، همه یا بصورت مستقیم یا غیر مستقیم، بر بسترِ طبیعت غنی و منحصر به فرد این منطقه از کرهی زمین واقع شدهاند.
نویسنده: بخش ۲ از ۲
بحث دوم. افراط و تفریط در سرگرمیگرایی
آیا بر خلاف جامعه و حکومت ایران که در زمینهی تولید سرگرمی برای مردم تفریط و کمکاری داشته، جوامع غربی و بطور خاص امریکا و کانادا، حد اعتدال را در سرگرمیگرایی رعایت کردهاند؟ بنده معتقدم ما از اینور بوم افتادهایم، اینها از آنور بوم! گرچه وجود سرگرمیهای مختلف و متنوع در شهرهای کوچک و بزرگ امریکای شمالی موجب شده ساکنین این مناطق به مزایا و منفعتهای مادی، ذهنی و روانیِ اشاره شده برسند، اما نبایست از این نکتهی مهم غفلت کنیم که با مشغول شدنِ بیش از حدِ این جوامع به سرگرمیها، هابیها و فانهای هالیوودی و غیر هالیوودی (آنچه که در فرهنگ اسلامی لهو و لعب خوانده میشود)، یک نوع بیحسی و بیاطلاعی نسبت به آنچه که در دنیا میگذرد گریبانگیر این مردم شده…
اکثریت جامعهی امریکایی، بیش از حد بیخیالِ سیاست و دنیا و مافیهاست؛ تا جایی که معروف است اگر در خیابانهای امریکا راه بیافتید و از مردم سوال کنید، اکثراً ایران را نمیشناسند و آن را با عراق اشتباه میگیرند! این نقطهی ضعف و پاشنهی آشیل، به دولتها و حکومتها اجازهی پیگیری منافع خود از طریق استکبار ورزی، سلطهطلبی و جنایت در نقاط مختلف جهان از جمله غرب آسیا را میدهد. اینکه از پول مالیات مردم، نیروی نظامی و اطلاعاتی جمع و تجهیز کنند و با آدمکشی و استثمار و دخالتهای نظامی و سیاسی و اطلاعاتی، روزگار مردمانی دیگر را سیاه کنند و اسمش را بگذارند صدور دموکراسی و ارزشهای غربی.
بله، اشکالی ندارد که بخشی از مردم یک کشور، فعال سیاسی و اجتماعی (اکتیویست) نباشند و جهت زندگی خود را در کار و تفریحات دوستانه و خانوادگی تعریف کنند؛ اما بیحسیِ یک جامعه نسبت به حق و باطل و جهل و خمودگی مردم نسبت به جنایتهای حکومتها سزاوار و معقول نیست. سرگرمیگرایی نباید وسیلهای برای پوشاندن واقعیتها از مردم شود؛ در عین حال هیچ اشکالی ندارد که همهی مردم به دنیای سیاست ورود نکنند؛ اما آنچه در کانادا و امریکا میبینیم، سلطهی صنعت سرگرمی و افراط در خوشگذرانیست؛ به نحوی که اکثریت مردم غرق در این مسائل شده و بطور غیر مستقیم (شاید هم مستقیم) مسبّب اوضاع کنونیِ جهان اند.
فإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ – حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّالْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ
به درستى كه تو فرمودى، و گفتهات حق است كه: فساد در خشكى و دريا، در اثر اعمال مردم نمايان شد، خدايا ولیّت، و فرزند دختر پيامبرت كه به نام رسولت ناميده شده، براى ما آشكار كن، تا به چيزى از باطل دست نيابد، مگر آن را از هم بپاشد، و حق را پابرجا و ثابت نمايد، خدايا او را قرار ده پناهگاهى براى ستمديدگان از بندگانت، و ياور براى كسى كه يارى براى خود جز تو نمىيابد…
ثبت نظر