تجربیات یک ایرانی دانشگاهی از زندگی در امریکا و کانادا
قسمت بیست و ششم (پایانی)
#[محمدرضا_نجفی
مدرس دانشگاه وسترن اونتاریو کانادا
نکتهی بعدی آنکه برای مردم در این کشورها خیره شدن به خانمها و چشمچرانی بسیار بسیار زشت بوده و کمتر اتفاق میافتد. بنده این صحبت را، که در اینجا مردان کمتر به ما خیره میشوند، از خانمهای ایرانی بسیاری شنیدهام. دلیل آن هم نمیتواند اشباع شدن مردان از مسائل جنسی باشد. برخلاف باور عموم، بسیاری از مردم این کشورها نیز همانند شرقیها ازدواج میکنند، به خانواده متعهد هستند و مشغول کار و تامین نیازهای خانوادههایشان. مردان و پسران امریکایی و کانادایی بسیاری دیده و میشناسم که لزوماً غرق در شهوترانی نبوده اما به خانمهای با پوشش باز هم نگاه نمیکردند. به نظر میرسد علت آن از یک طرف کار فرهنگی در مدرسه و کتابخانه و … است که به جامعه میآموزند زنان و مردان نباید با یکدیگر برخورد ابزاری داشته باشند و هر برخوردی با میل و رضایت دو طرف بایستی صورت گیرد (در چارچوب فرهنگ خودشان که لزوماً با آداب و شرع ما یکی نیست).
از طرف دیگر شاید عدم سختگیری در روابط دوست دختری و دوست پسری با رعایت تعهد و وجود مراکز مخصوص برای این مسائل مانند کلوبهای شبانه نیز تاثیرگذار باشد (که این دومی البته با فرهنگ ما سازگار نیست، اما در کشور ما هم در حالی که روی برخی مسائل مانند حجاب زنان تاکید فراوان میشود اما مثلاً به نگاه مردان یا تنهها و متلکهای آنها در خیابان واکنش خاصی صورت نمیگیرد). لذا خیره نگاه کردن مردان به زنان و برعکس و حتی به یکدیگر، کاری زشت و توهینآمیز تلقی شده و در واقع با این عمل به حقوق اجتماعی طرف مقابل تجاوز میشود. البته این کار فرهنگی به هیچ وجه با برخورد قهرآمیز، تذکر، نصیحت دائم و … صورت نمیگیرد بلکه در قالب بازی و سایر ابزارها مانند فیلم و … آموزش داده میشود. از طرفی قوانین حمایتی بسیاری برای زنان وجود دارد، به عنوان نمونه سال پیش در شهر ویکتوریا اخبار محلی اعلام کرد که پلیس به دنبال رانندهی یک ون با رنگ قهوهای است که برای دختری جوان سوت زده. یا اگر در جایی، مثلاً در خیابان، شخصی به یک خانم کوچکترین تعرض جنسی کند گرفتار مجازات سنگینی میشود.
به عنوان نمونه چندین ماه پیش شخصی اندام جنسی خود را برای خانمی ظاهر کرد که دستگیر شده، هم جریمهی نقدی و هم زندان شد. مردی حدوداً ۵۰ ساله نیز که کامپیوتر خود را جهت تعمیر به فروشگاه لوازم الکترونیک برده بود، کارکنان آنجا در کامپیوتر شخصیاش چند عکس جنسی از کودکان دیده و به پلیس گزارش کرده بودند. مجازات سنگینی شد. همچنین خرید مشروبات الکلی تنها برای افراد بالای سن حدود ۲۰ سال و پس از ارائهی کارت شناسایی امکانپذیر است و خوردن مشروبات در سطح شهر ممنوع است. ضمناً رانندگی همراه با مستی عواقب قانونی بسیار بد و جدی دارد.
البته ذکر این موارد به معنای مبرا کردن این جوامع از فساد اجتماعی نیست، بلکه بیان شواهدی است که غربی بودن صرفاً به معنای لاابالیگری نیست. شاید مهمترین نکته در این باب این باشد که هر چند در این کشورها کلوبهای شبانه، خوردن مشروب و حتی روابط مرد با مرد و زن با زن آزاد است، اما شاید یک فرد مسلمان معتقد با موارد مشکلدار بسیار کمتری از آنچه در ماهوارهها و فیلمهای غربی و حتی در جامعهی خودمان میتوان دید، برخورد کند.
بنده پس از قریب به ۷-۸ سال زندگی در امریکا و کانادا کمتر از تعداد انگشتان دست دختران و پسرانی را دیدم که در خیابانها و مراکز عمومی همدیگر را ببوسند و روابط جنس مونث و مذکر را در سطح اجتماع عموماً عادی و محترمانه یافتم. البته فرهنگ ما در این زمینه بسیار غنیتر و دارای ابزارهای بهتری است و با مدیریت فرهنگی صحیح میتوان شرایط جامعه را طوری شکل داد که اگر حجاب در آن اجباری است، در عوض زنان دارای مزیتهای بیشتری از لحاظ قوانین حمایتی باشند تا جایی که مثلاً یک مرد غریبه جرات نگاهِ آلوده به زن مسلمان ایرانی نداشته باشد (نه اینکه از یک طرف زنان بد حجاب را عامل انحراف مردان بخوانند و از آن طرف مثلاً در مترو چند مرد مشغول چشمچرانی و نگاه کردن به نوامیس مردم که اتفاقاً در واگن جدا قرار دارند باشند، یا براحتی به آنها تنه بزنند، متلک بیاندازند و …)
“پایان”
ثبت نظر