مریم میرزاخانی برنده طلای المپیاد جهانی، فارغالتحصیل مقطع کارشناسی دانشگاه شريف بود و دکترایش را از دانشگاه هاروارد گرفت.
سپس وی در دانشگاه پرینستون استاد شد و در دانشگاه استنفورد و در سن ۳۱ سالگی به درجه استاد تمامی رسید.
نزدیکانش میگویند وی شخصیتی متواضع داشت و کم حرف بود.
مریم میرزاخانی از دنیا رفت اما ما همچنان نخبگانمان را فراری ميدهيم. البته در این بین مسئولین کشور و سیاسیون مقصرند!
سیاسیون مقصرند
سیاسیون مقصرند چون نه میدانند که دغدغه نخبه علمی چیست و نه شرایط را برای پیشرفت نخبگان مهیا میکنند.
مثلا جناب حداد عادل در واکنش به مرگ مریم میرزاخانی، ایشان را الگویی درخشان برای دختران معرفی کرده است.
به عبارت دیگر جناب حداد عادل اقرار کرده که سیاسیون عرضهی تامین شرایط مناسب برای نخبگان در داخل ایران را ندارند،
لذا نخبگان، بخصوص دختران، باید برای پیشرفت از کشور مهاجرت کنند.
مضافاً ایشان نخبگانی که پس از اتمام تحصیل و طی مدارج عالیه به کشور بازگشتند را الگو نمیداند.
مثلا جناب حداد عادل تا کنون نگفته دکتر ایمان افتخاری که شرایطی مشابه با خانم میرزاخانی داشته
و پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه پرینستون و ۳ سال تدریس و کرسی استادی در دانشگاه هاروارد به کشور بازگشته الگوی مردان ایران است،
بلکه شخصی را الگو معرفی کرده که به کشور بازنگشته است!
جای بسی تأسف است که مدیران کشور به جای ارائه راهکار، به اظهارنظرهای احساسی روی آوردهاند.
اگر واقعا دوست دارید نخبگان علمی الگوی جوانان باشند، شرایط پیشرفت نخبگان را فراهم کنید.
البته حمایت از نخبگان در جناح سیاسی مقابل هم تعریف چندانی ندارد.
جناب دکتر عارف که فارغالتحصیل دانشگاه استنفورد است، در سال ۹۲ مجبور به کنارهگیری از رقابتهای انتخاباتی شد تا شرایط برای قدرت گرفتن فردی با تحصیلات تقلبی مهیا شود.
بدیهی است حضور نخبگان علمی در مسئولیتهای اجرایی میتواند ضامن تصمیمات آگاهانهتر برای کشور باشد.
نخبگان در داخل کشور با برخی بیمهریها مواجهند
ولی در خارج از کشور نیز زندگی ایدهآلی ندارند.
مثلا در بستر بیماری امکان ملاقات خانواده برایشان فراهم نیست،
اگرچه خدمت شایانی به جامعه علمی کشور میزبان نیز کرده باشند.
ثبت نظر