نویسنده: بخش ۱ از ۲
این سالها شاهد هستیم که هیولای فساد گریبان کشور را گرفته و راهکارهای قانونی و عملیِ مبارزه با فساد در کشور موجب کنترل آن نشده است. عدم ورود به مصادیق فساد و کلیگوییهای بیفایده در بیانیهها و سخنرانیها، از عوامل بازدارنده در مبارزه با فساد در ایران بوده است. ما در کشورهای غربی شاهد هستیم که بصورت عملی و ملموس با بسیاری از مصادیق فساد برخورد شده و از دمندگان در سوت فساد محافظت و حتی با پاداشهای کلان مالی تقدیر میشود. این در حالیست که در ایران، هم کمیت و هم تنوع فسادهای اداری و مدیریتی و اقتصادی افزایش یافته و به بیاعتمادی و تا حدی کاهش امید مردم انجامیده است. بدتر اینکه حاشیهی امنی برای مسئولین مفسد ایجاد شده و در عوض، برای عدالتخواهان یا کسانی که با هر نیت و قصدی یک فساد را افشا کردهاند معضل قضائی ایجاد شده است.
رهبر انقلاب در ابتدای سال جاری به مسئولان و مدیران نظام گفتند: «شما آقایان و بعضی از خواهرهایی که اینجا هستند؛ خیلی از شماها از اوایل انقلاب در میدان فعالیتهای انقلابی بودهاید، یعنی دههی ۶۰ را به خوبی درک کردهاید. [آیا] یادتان هست احساسات خودتان در آن دهه را؟ یادتان هست رفتار خودتان در آن دهه را؟ یادتان هست بیاعتنایی به مال را که در آن دهه داشتید؟ اهتمام به خدمت را که در آن دهه داشتید؟ یادمان میرود؛ این اشکال کار است.»
یکی از عواملِ دوری از آن فضای مخلصانه و اسلامی در دههی ۶۰، میتواند «بنبست ایجاد کردنِ برخی عقاید و سخنان شخصیتهای مهم کشور در مسیر تحقق عدالت» باشد. چند مورد را پیشتر در کانال شخصی اشاره کرده بودم ؛ اینک به موردِ دیگری در سخنان رهبری برخوردم.
ایشان در دوران دولت نهم به دانشجویان انقلابی و عدالتخواه گفتهاند: «ببینید، شما میگوئید که ما شعار عدالت میدهیم؛ دانشجو را میگیرند، اما آن کسی را که به عدالت صدمه زده، نمیگیرند. قوهی قضائیه چنین، یا دستگاه مسئول چنان. خوب، اینجا شما باید زرنگی کنید؛ یک لحظه از درخواست و مطالبهی عدالت کوتاهی نکنید؛ این شأن شماست. جوان و دانشجو و مؤمن شأنش همین است که عدالت را بخواهد. پشتوانهی این فکر هم با همهی وجود، خودم هستم و امروز بحمداللَّه نظام هست. البته تخلفاتی هم ممکن است انجام بگیرد؛ شما زرنگیتان این باشد: گفتمان عدالتخواهی را فریاد کنید؛ “اما انتقاد شخصی و مصداقسازی نکنید”. وقتی شما روی یک مصداق تکیه میکنید، اولاً احتمال دارد اشتباه کرده باشید؛ من میبینم دیگر. من مواردی را مشاهده میکنم – نه در دانشگاه، در گروههای اجتماعی گوناگون – که روی یک مصداق خاصی تکیه میکنند؛ یا بهعنوان فساد، یا به عنوان کجروی سیاسی، یا به عنوان خط و خطوط غلط. بنده مثلاً اتفاقاً از جریان اطلاع دارم و میبینم اینجوری نیست و آن کسی که این حرف را زده، از قضیه اطلاع نداشته است. بنابراین وقتی شما روی شخص و مصداق تکیه میکنید، هم احتمال اشتباه هست، هم وسیلهای به دست میدهید برای اینکه آن زرنگ قانوندانِ قانونشکن – که من گفتهام قانوندانهای قانونشکن خطرناکند – بتواند علیه شما استفاده کند. “شما از دادستان چه گلهای میتوانید بکنید؟ اگر یک نفری بهعنوان مفتری یک شخصی را معرفی کند و بگوید آقا او این افتراء را به من زده. خوب، شأن آن قاضی این نیست که برود دنبال ماهیت قضیه. اگر این افتراء گفته شده باشد، زده شده باشد، مادهی قانونی آن قاضی را ملزم به انجام یک کاری میکند؛ لذا نمیتوانیم از او گله کنیم”. شما زرنگی کنید، “شما اسم نیاورید، شما روی مصداق تکیه نکنید؛ شما پرچم را بلند کنید”.»
به عقیدهی بنده پر واضح است که عدالتخواهی از نوع بیمصداق، تصنعی و بیثمر خواهد بود. «گفتمان عدالتخواهی» اگر میخواهد از حرف و منبر و تریبون پایین آمده و به نتیجهی عملی در روی زمین منتهی شود، با کلیگویی و تکرار مکررات و بدون ورود به مصادیقِ ظلم و بیعدالتی ممکن نیست.
نویسنده: بخش ۲ از ۲
مفهومی در غرب وجود دارد به نام WHISTLEBLOWING؛ معنای دمنده در سوت کسی است که اطلاعاتی در خصوص فعالیتی غیر قانونی، غیر اخلاقی و نادرست در یک مجموعهی خصوصی یا دولتی افشا میکند. معادل این کلمه در فارسی میتواند «افشاگر» باشد. قانون حفاظت از افشاگران در امریکا در سال تولد من (۱۹۸۹) تصویب شد که طبق آن افراد حق دارند سوء مدیریت، تضییع اموال، سوء استفاده از قدرت و در معرض خطر قرار دادن ایمنی و سلامت عمومی یا خصوصی را گزارش کرده و تحت حمایت این قانون قرار گیرد. بر مبنای این قانون، مجراهایی نظیر whistleblowers.gov توسط دولت امریکا راهاندازی گردیده تا افراد بتوانند فسادهای کاری و مدیریتی را گزارش دهند. در انگلیس (gov.uk/whistleblowing) و سایر کشورهای غربی نیز قوانینی در این خصوص وجود دارد.
مطلب مرتبط: قانون حمایت از افشاگران تخلف (Whistle-Blowers) در نظام سلامت امریکا
کارمندِ فعلی یا سابقی که یک فساد را در مجموعهی خود یا جای دیگر گزارش میدهد، ممکن است هدف انتقادِ کارفرما و مدیر مفسد قرار گیرد. برخی ایالتهای امریکا برای حفاظت از دمندگان در سوت، قوانین مجزایی نیز گذراندهاند . ترامپ نیز در سال گذشته قانونی با اجماع دموکراتها و جمهوریخواهان ابلاغ کرد که هدف آن بازدارندگی کارفرمایان و مدیران از انتقامجویی علیه افشاگران فساد بود . با این حال هنوز ضعفهایی در امریکا و سایر کشورهای غربی در قوانین و عملکردهای این حوزه مشهود است .
ضروری است حاکمیت در ایران نیز بجای محدودسازیِ دمندگان در سوت فساد، قوانین حمایتی نسبت به افشاگرانِ واقعی بگذارد تا این به تعبیرِ رهبری، قانوندانهای قانونشکن، محدود و خلع ید گردند، نه اینکه بگوییم همینی که هست و قاضی مجبور است طبق فلان قانون با کسی که متهم به افتراء شده برخورد کند و وظیفه ندارد که برود ته و توی قضیه را دربیاورد! اتفاقاً دستگاه حکومتی در کشورهای پیشرفتهای که توانستهاند فساد اداری را کاهش دهند، هم قوانین حمایتی نسبت به دمندگان در سوت گذاشته و هم دستگاه قضایی را ملزم به حمایت از افشاگران و بررسی شواهد و مدارک ارائه شده برای وقوع فساد نموده است.
طبق این عقیدهی رهبری، اصلِ ورودِ شجاعانهی جنبش عدالتخواهِ دانشجویی به قضیهی تصاحبِ زمین توسط آقای فیروزآبادی که نتیجهی مثبتی داشت اشتباه است اما جای خوشحالی است که برخی از تشکلها شروع به پرداختن به مشکلات اصلی کشور کرده اند. از این روی، مناسب است که اگر برای فرد یا مجموعهای میسر بود، این نوشته را به رهبر انقلاب برساند و اینگونه موانعِ پیشروی تحقق عدالت در کشور در دیدارهای مستقیم با رهبری طرح شوند.
ثبت نظر