سوال:
اگر دین در مورد مطلبی دستوری داده باشد یا حرفی زده باشد، آیا درست است که انسان در مورد این موضوع تحقیق علمی و عقلی کند؟ اگر نتیجه این تحقیقات چیزی متفاوت با حکم دین شد، آنگاه چه میشود؟
جواب:
به نظر میرسد تحقیق در مورد احکام دینی کار شایسته و پسندیدهای باشد. حتی تحقیق در مورد اصول دین مانند وجود خدا نیز مطلوب است، چه برسد به فروع دین و مسائل کوچکتر! یک مثال از درخواست برای مشاهده بیشترِ حقایق، داستان حضرت ابراهیم (ع) و درخواست ایشان برای دیدن چگونگی زنده شدن مردگان از خداست:
و [یاد کن] آنگاه که ابراهیم گفت: «پروردگارا! به من نشان ده چگونه مردگان را زنده میکنى؟» فرمود: «مگر ایمان نیاوردهاى؟» گفت: «چرا، ولى تا دلم آرامش یابد.» فرمود: «پس، چهار پرنده برگیر، و آنها را پیش خود، ریز ریز گردان سپس بر هر کوهى پارهاى از آنها را قرار ده آنگاه آنها را فرا خوان، شتابان به سوى تو میآیند، و بدان که خداوند توانا و حکیم است»
پس این که انسان در جستجو برای افزایش اطمینان قلبی باشد، سنت قرآنی است. حال سوال این است که در دنیای امروز تحقیقات علمی چطور با دستورات دینی در تعامل هستند؟
حالت اول این است که دین و علم سخن یکسان بگویند و همدیگر را تایید کنند. مثالهای زیادی برای این حالت وجود دارد که در نوشتههایم به آن بارها اشاره کردهام. آخرین مثال آن، فواید ختنه کردن نوزادان پسر است که هم توسط تحقیقات علمی و هم توسط دین تایید شده است:
از این نوع مثالها بسیار زیاد است و اتفاقاً در اکثر مسائل، دین و علم در هماهنگی هستند. ولی اگر احکام دینی و علوم تجربی و استدلالهای عقلی با هم هماهنگ نبودند چطور؟ در اینجاست که به نظر من چند حالت مختلف ممکن است:
۱. احتمال اول این است که دستور دین از علم جلوتر و کاملتر باشد. همانطور که میدانیم حقایق دنیا توسط علم به مرور کشف میشود و چه بسا حقایق مهمی وجود داشته باشد که کلام نورانی خدا و پیغمبر به آن اشاره کرده است ولی هنوز علم و عقل بشر به صورت مستقل به آن دست پیدا نکرده است.
یک مثال جالب علمی که همیشه در کلاسها برای دانشجویان میزنم این است: اول که پدیده رادیواکتیویته کشف شده بود، بشر فکر میکرد که برای بدن او فایده دارد. به همین دلیل حتی نوشیدنیهایی درست میکردند که برای قوت گرفتن انسان در آن مواد رادیواکتیو قرار میدادند! در حالی که امروز میدانیم این کار سرطانزا و بسیار خطرناک است! پس هنگام مراجعه به علوم تجربی همیشه باید این احتمال را در ذهن داشته باشیم که علوم نسبی هستند و امکان دارد در آینده تغییر کنند.
۲. احتمال دوم این است که حکمی که خدا و پیغمبر دادهاند گرچه کاملاً درست بوده، ولی برای زمان یا مکانِ خاصی بوده و اکنون با تغییرات دنیا آن موضوع دیگر تغییر کرده است و میتوان به حکم جدید مراجعه نمود. یک مثال که می توان در این باره زد احکام بردهداری است که امروزه دیگر با تغییر زمانه جایی در دنیا ندارد. احکام اسلامی در مورد بردهداری برای زمان خودشان بسیار متعالی بودند ولی دیگر اصلاً محلی از اعراب نیست.
۳. احتمال آخر نیز این است که اتفاقاً آنچه به اسم دستورات دین و احکام در دست ماست، جعلی باشد و یا فهم ما از دستور دینی درست نباشد. چه بسا احکام زیادی در دین رسوب کرده باشند که جزئی از دین نیستند و با تحقیق علمی و عقلی بتوان آن را از دین زدود و یا اصلاح کرد. یک نمونه از این حالت، آن آیاتی از قرآن است که در گذشته بعضی از افراد برای اثبات اینکه خورشید به دور زمین میچرخد از آنها استفاده کردند! طبیعتاً امروز می دانیم که آن برداشتها غلط بوده است.
⚠️ در نتیجه، انجام تحقیق علمی و عقلی در مورد دستورات دینی میتواند بسیار مفید باشد و ما را نسبت به دلایل دستورات روشن کند، ولی این به آن معنی نیست که هر گاه علمِ ناقصِ بشر با دستورات دینی همسو نبود، دین زیر سوال رفته و مردود است! بلکه باید دقت کرد و دید که دقیقاً به چه دلیل این عدم هماهنگی بین دین و علم در آن مورد به خصوص ایجاد شده است.
پ.ن.۱: نباید تصور شود که علوم تجربی لزوماً میتوانند علت همهی احکام را کشف کنند. چه بسا علت یک حکم فراتر از دلایل علوم تجربی باشد.
پ.ن.۲: تحقیق در مورد دستورات دینی به منظور ایراد بنی اسرائیلی گرفتن نیست، بلکه به هدف درک و فهم بالاتر است. در نهایت، وظیفهی هر مسلمان تعبد است.
ثبت نظر