بعد از ظهر جمعه، روز اول محرم، در حال رانندگی بودم که موبایلم زنگ خورد. گوشی را که برداشتم با تعجب دیدم شماره اداره پلیس شهرمان است! معمولاً پلیس آمریکا در موارد بسیار نادر تماس میگیرد. نگران شدم که مبادا برای خانوادهام اتفاقی افتاده باشد…
گوشی را جواب دادم. خانمی پشت تلفن با لهجهای افتضاح اسم فارسی مرا میخواند و میگفت میخواهم با آقای «مجتبی رضاخواه» صحبت کنم؛ گفتم خودم هستم. گفت صدای شما واضح نمیآید و جواب دادم که در حال رانندگی هستم؛ گفت بلافاصله جایی توقف کن و بعد صحبت کن. توقف کردم؛ توضیح داد که سه شکایت علیه شما وجود دارد و ما در حال تحقیق هستیم…
در خصوص موضوع شکایت پرسیدم که جواب داد وصل میکنم به فلان آفیسر که با ایشان صحبت کنی. حدود ۱۰ دقیقه در خط کناری (اضطراری) اتوبان متوقف بودم و دخترم در ماشین خسته شده بود، ولی هنوز پشت خط، منتظر آفیسر بودم. مجدداً همان خانم گفت که آفیسر در حال صحبت با وکیل است که در مورد شما باید چه اقداماتی صورت گیرد، به همین دلیل مقداری معطل شدید! دخترم کلافه شده بود و گفتم نمیتوانم بیشتر منتظر بمانم و حرکت میکنم. جواب داد که حرکت کن و هر وقت وصل کردم مجدداً توقف کن….
بعد از چند دقیقه، آفیسر پشت خط آمد و گفت چند شکایت علیه شما وجود دارد و شواهد مستند و قوی بر علیه شما موجود است! پرسیدم شکایت در چه موردی؟! همه شکایت مربوط به عدم پرداخت مالیات به اداره فدرال مالیات بود. آفیسر به قوانینی اشاره میکرد و میگفت من مرتکب چند جرم شدم
به آفیسر جواب دادم که من مالیات همه سالهای گذشته را پرداخت کردهام و هیچ مشکلی در فرمهای مالیات من نبوده. آفیسر که صدای ترسناکی هم داشت، چندین بار گفت که اگر همین حالا مالیاتت رو پرداخت نکنی، بر علیهت اقدام قانونی میکنیم! نهایتاً من هم جواب دادم که آمادهام جلسه حضوری با آفیسر داشته باشم تا مستندات ادعایی را ببینم… آفیسر داستان ما گفت که بر علیهت اقدام قانونی میکنم و قطع کرد!
مجدداً با همان شماره تماس گرفتم. خانم دیگری گوشی رو برداشت و گفت اینجا اداره پلیس شهر گلدن است. موضوع تماس رو برایش توضیح دادم. خانم پلیس جواب داد که عدهای کلاهبردار توانستهاند با شماره پلیس شهر با برخی شهروندان تماس بگیرند و اخاذی کنند. معمولاً دانشجویان بینالمللی طعمه اینگونه اخاذیها هستند. آری قدرت ترس اینقدر زیادست که حتی بیگناهان را طعمه اخاذی کند؛ ولی خدا رو شکر، نتوانستند از من اخاذی کنند
شیوه این کلاهبرداران برای اخاذی، ایجاد ترس بود؛ از روشهای مختلف استفاده میکردند تا مرا بترسانند و تهدید کنند. لیکن خدا را شکر نه مرتکب اشتباهی شده بودم که از افشایش نگران باشم و نه تحت تاثیر تهدیدشان قرار گرفتم…
اگرچه این موضوع در مسالهای شخصی برای من اتفاق افتاد، ولی این شیوه حتی در سطح بینالمللی هم کاربرد دارد. شما را میترسانند تا از شما اخاذی کنند. برای این کلاهبرداران چه از این بهتر که بدون انجام کار و متقبل شدن هیچ زحمتی، عدهای را بترسانند و سرکیسهشان کنند…
به نطق ترامپ در سازمان ملل نگاه کنید که چگونه بطور علنی کره شمالی را تهدید به نابودی میکند! و یا تهدید میکند که برجام را پاره کرده و اجرای آن را متوقف میکند. آری تهدید ترامپ در حالی است که ایران تعهدات هستهایاش را انجام داده (از بخش بزرگی از حقوق هستهای خود صرفنظر کرده) و حال نوبت امریکاییهاست که به تعهداتشان عمل کنند (در واقع از ظلمهایی که در گذشته با اهرم تحریم کردهاند، قدری بکاهند)؛ لیکن سعی میکنند با تهدید و ارعاب، طرف مقابل را ترسانده و شانه از زیر تعهداتشان خالی کنند…!
آری، «نترسیدن از قدرتهای دنیوی» باید یکی از خصایص مسئولین مملکتی باشد؛ در غیر اینصورت ایشان تحت تاثیر قرار گرفته و زیانهای جبران ناپذیری به منافع کشور را باعث میشوند.
البته گویا تهدید ترامپ بی تاثیر هم نبوده و بر ادبیات مسئولین ما هم تاثیر گذاشته. به عنوان مثال، ادبیات مسئولین دولتی قبل از سفر اخیر به نیویورک این بود که دولت آمریکا به تعهداتش عمل نکرده، لیکن بعد از نیویورک این ادبیات تغییر کرد به: «در مورد برجام مذاکره مجدد نمیکنیم»!
بدین معنی که ما یک قدم عقب رفته و پیگیر انجام تعهدات دولت آمریکا نیستیم، بلکه میخواهیم دولت آمریکا از اینجا جلوتر نیاید! بهتر بگویم؛ بجای آنکه پیگیر باشیم که برجام به وعدههایی که دادیم نزدیک شود، در تلاشیم که وضع موجود حفظ شود تا از این بدتر نشود!
عجین شدن این اتفاق عجیب برای من با روز اول محرم، این را برایم تداعی کرد که امام حسین علیهالسلام نیز زیر بار تهدید و ظلم نرفت و شعار هیهات منا الذله را جاودانهی تاریخ کرد. بکوشیم که از پیروان سید الشهداء باشیم…
ثبت نظر