نویسنده: پزشک فارغ التحصیل دانشگاه علوم پزشکی تهران؛ ساکن ایالات متحده امریکا
بخش اول
کنفرانس این هفته را یکی از اساتید دانشگاه مریلند برگزار کرد. استادی که خودش سالها قبل از اروپا به امریکا مهاجرت کرده و سه تا تخصص مختلف دارد. بحث امروزش در مورد نگاه درست به public health یا همان بهداشت عمومی بود و چون یکی از سه تخصصش هم تخصص پوست بود، بسیاری از مثالهایش را در همین زمینه استفاده میکرد.
به قول خودش علم بهداشت عمومی هم مثل بقیهی شاخههای علم تجربی پویا و در حال تغییر است. ولی تاکید داشت که بهداشت عمومی، با وجود همهی تغییرات و پویاییاش، خود سرمنشاء تغییرات بزرگ در زندگی آدمها شده است. سیگار را مثال زد که هرچند هنوز هم تعداد زیادی از آدمها سیگاری هستند، ولی نتایج حاصل از تحقیقات بهداشت عمومی باعث شده که مثلاً نرخ ۸۰ درصدی افراد سیگاری در آمریکا به ۵۰ درصد کاهش پیدا کند.
مثال اصلی و بهروزش در مورد سرطان پوست بود و اینکه بهداشت عمومی تلاش میکند جوامع را به مواجههی محدودتر و محافظتشدهتر با آفتاب ترغیب کند. هر چند به نظرش ایجاد چنین تغییراتی سخت بود، ولی ممکن و عملی به نظر میرسید.
در خلال بحث، آقای دکتر به این موضوع اشاره کرد که در چند سال اخیر، استفاده از مایوهای آستینبلند برای بچهها در سواحل بیشتر از قبل رواج پیداکرده و حتی استفاده از مایوهای آستیندار و پوشیدهتر برای بزرگسالها هم در حال افزایش است؛ که دلیل اصلی آن تلاش بزرگان علم بهداشت عمومی است که به ارتباط مواجهه با نور مستقیم آفتاب به خصوص در سنین کم با بروز سرطانهای پوست پیبردهاند. همچنین اشاره کرد که استفاده از دستگاههای برنزهکننده (سولاریوم، indoor tanning) در دو کشور استرالیا و برزیل به کل ممنوع اعلام شده و در کشورهایی مثل آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی، استفادهی آن برای سنین زیر ۱۸ سال غیرقانونی است.
سر و کلهی تخیلهای عجیب ذهن خیالپردازم، بیهوا میان همهی معادلات علمی و پزشکیای که در ذهنم به هم بافته میشد جا خوش کرد و مرا برای چند دقیقه از بحث اصلی استاد منحرف کرد:
تصور کنید این قانون در ایران گذاشته شود. فکر میکنم در کمتر از بیست و چهار ساعت موج پستهای اینستاگرامی و انتقادات ریز و درشت به سمت کل نظام روانه خواهد شد! فریاد آزادیخواهی و محدودیت و ظلم به زنها، گوش عالم را پاره خواهد کرد و هیچ بعید نیست که چندتا خبرگزاری خارجی هم اخبار مربوط به اعتراضات را پوشش دهند. همه جا پر میشود از هشتگ #بسوز_تا_بسوزیم (!) و حتماً هزار تا فیلم و عکس برنزهکردن در اعتراض به این ممنوعیت جدید از گوشهوکنار فضای مجازی بیرون میزند.
خودم از تصوراتم خندهام میگیرد و سعی میکنم حواسم را جمع ادامهی بحث استاد باسواد بکنم. به این فکر میکنم که شاید بد نباشد دست از متهم کردن بیگانهها و دشمنیهایشان برداریم. هرچند منکر شیطنتهایشان نمیشوم، ولی کاش حداقل برای دفاع از آن دسته قوانینی که در ایران وجود دارند و دست بر قضا برحق و قابل دفاع هم هستند، دنبال دلایل محکم و مردمپسندی بگردیم که مجبور نباشیم بین هجوم ناجوانمردانهی اتهامها، سردرگم و دستبهعصا باشیم.
همین الآن که این کلمات را کنار هم میگذارم، به این فکر میکنم که چرا یک آمار درست و خوب از میزان بروز سرطانپوست در ایران منتشر نشده تا حداقل احتمال تاثیر پوشش بیشتر کل جامعه -اعم از زن و مرد- را در کمتر بودن احتمالی سرطان پوست در ایران مطرح کند؟! اصلاً منظورم این نیست که کمتر بودن احتمالی آمار سرطان پوست میتواند دلیل لازم و کافی برای وضع قوانین مرتبط با پوشش در کشور باشد، ولی به هرحال گوشهای از ذهن آدمها به سمت فواید ملموس آن مایل میشود و این خود دستاورد کمی نیست.
بخش دوم
یا مثلاً در سایتهایی که تجهیزات بهداشتی میفروشند، همیشه بالا رفتن سطح بهداشت فردی به خصوص برای خانمها، پای ثابت تبلیغات شیرآلات دستشویی است. در واقع مزیتهای بیشمار استفادهی روتین مسلمانها از آب بعد از هر بار قضای حاجت، در مقابل عدم استفاده از آب برای شستشو در فرهنگ غیراسلامی و غربی، به راحتی نادیده گرفته شده است. در حالیکه شرکتهای غیرمسلمان تولیدکنندهی دستگاههایی که روی توالتفرنگی نصب میشوند و همان کار شلنگ و آفتابهی معمول ما را انجام میدهند، روی همین بهداشت فردی مانور میدهند و تبلیغ میکنند و واضح است که این وسط حرفی از اسلام زده نمیشود که قرنها قبل، آدمها را به چنین رویهای توصیه کرده است.
چرا نباید مطالعهی جامعی در ایران انجام شود و مثلاً آمار عفونتهای ادراری در خانمها را با آنچه در سطح جهان گزارش میشود مقایسه کند؟! چرا نباید یکی از شرکتهای تولیدکنندهی این تجهیزات، متعلق به مسلمانی باشد که در گوشه و کنار تبلیغاتش اشارهای هم به اسلامی بودن این فرهنگ بکند؟! آیا واقعا همین ریزهکاریها نمیتواند در کنار تروریسم عجینشده با نام اسلام، به جنگ این تبلیغات یکطرفه برود؟!
حرفم این نیست که لزوماً تکتک قوانین اسلامی ما با دستاوردهای امروزی علم تجربی قابل اثبات هستند. بلکه همهی دغدغهام این است که شاید بشود از مستندات علمی استفاده کرد و در این دنیای دینگریز و دینستیز، کمی ذهنهای سرگردان را به حقانیت احکام اسلامی نزدیکتر کرد. وقتی میشود از این راه، جوابها را سادهتر و قابلفهمتر به آدمها ارائه داد، چرا که نه؟! شیرین نیست اگر همین استاد بزرگ، میان بحثهایش به مقالهای اشاره کند که مثلاً در کشورهای اسلامی، با وجود آفتاب بیشتر در خاورمیانه، آمار سرطان پوست کمتر است؟! (البته اگر کمتر باشد، این تنها یک فرضیه در ذهن من است)
و اگر قرار است ایران پیشگام این رویه نباشد، چشم امیدمان باید به کجا باشد؟!
این کارها هم میروند در لیست آرزوهای دور و دراز من تا شاید روزی توانستم لباس قشنگ عمل را هم تنشان کنم. به امید آن روز و روزهایی که شاید امامزمان (عج)، نه از پس پرده، که علنی و آشکارا حامی و پشتوانهی اصلیمان باشد.
ثبت نظر