سوال مخاطب: شما فرمودی که مطالب فارسنیوز درمورد قوانین پوشش در دانشگاههای غربی اشتباه هست. شما نظرتون بر اساس منابع معتبر در مورد پوشش در دانشگاههای امریکا چیست؟ و اینکه بنظر شما با اینکه این آزادی در نوع پوشش برای بانوان وجود داره پس چرا این دانشجوها بدون مشکل میتونن درس بخونن؟ چرا مردها قادر به کنترل خودشون هستن؟ چرا تناقضی بین این دو نیست؟ و اینکه آیا شده خانمها در اونجا این نیاز رو در خودشون احساس کنند که باید پوشیدگی رو انتخاب کنند؟
#پاسخ_کیوان ▫️▫️▫️ :
از مخاطبین میخوام قبل از خوندن پاسخ بنده به دو نکتهی مهم توجه کنن:
۱. حرفهایی که میزنم مربوط به جامعه و فضای دانشگاهی امریکاست. این نکات تا حد خوبی در بسیاری از محیطهای عمومی و شهری هم وجود داره اما برخی مواقع و در برخی مکانها نقض میشه، لذا قابل تعمیم به تمام شهرهای امریکا مثلاً مناطق خاص شهر نیویورک نیست.
۲. نکات مطروحه در مورد فضای دانشگاهی کشورهای امریکایی شمالی یعنی کانادا و امریکا هستند، نه کشورهای اروپا مثل فرانسه و هلند و انگلیس! تفاوتهای مهمی در اروپا وجود داره که متن در صدد پرداختن به اونها نیست.
حالا بریم سر اصل مطلب…
پیشتر در کامنتی اشاره شد که عموم دانشگاههای غربی ضوابطی برای پوشش در محیط عمومی دانشگاه ندارند و بسیاری از مطالبی که در فضای وب فارسی منتشر میشه جعلی و ساختگی هست. اگر ضوابطی هم باشه خیلی معدود و مربوط به موارد نادر و خاص و انگشتشمار میشه. به منابع مربوطه در کامنت اشاره شد که میتونید مراجعه کنید. در ادامه تجربیات و مشاهدات شخصیم رو مینویسم که شاید برخیشون رو کمتر شنیده باشید.
اینکه دانشجوها با وجود آزادی پوشش میتونن درس بخونن به فرهنگ این جوامع برمیگرده و بحثش مفصله. یک نکتهی مهم اینه که دانشجوها میتونن قبل از ازدواج نیازهای جنسیشون رو در قالب روابط دوستدختری دوستپسری برآورده کنن. اینگونه روابط شباهتهایی با عقد موقت در فرهنگ اسلامی داره و موجب میشه عقدهها و فشارهای جنسی در جوانها تلمبار نشه که دنبال دخترها راه بیافتن، چشمچرانی کنن، متلک بندازن، و فکر و ذکرشون مدام دنبال این مسائل باشه .
کافیه تصویر کنید بصورت میانگین فشار جنسی بر روان یک فرد مجرد که با جنس مخالفش رابطهی جنسی کامل نداره چقدره و برای یک فرد متاهل چقدر. حالا در نظر بگیرید دانشجوها در یک دانشگاه ایران، بالای ۸۰-۹۰ درصد مجرد باشند و امکان ارضای غریزهی جنسی بصورت کامل رو نداشته باشند. خب طبیعی هست که در این شرایط با دیدن دخترهای آرایشکرده با ظواهرِ سرتاپا تبرجگونه، نیروی قوی و پر کشش جنسی ذهن جوان رو تسخیر میکنه و منجر به بروندادِ رفتارهای ناشایست میشه و روی روند تحصیلی دانشجو هم تاثیر منفی میذاره.
حالا دانشجویان یک دانشگاه امریکایی رو در نظر بگیرید که اکثرشون پارتنر جنس مخالف دارن و میتونن چند روز از هفته رو با هم بگذرونن. در این شرایط طرف که صبح بعد از یک رابطهی جنسی بلند میشه میاد دانشگاه دیگه چشم و ذهنش دنبال دخترها نیست و برنامه نمیچینه که چطور فلانی رو دید بزنه یا با بهمانی طرح رابطه بریزه. لذا این مشکل بدون نیاز به تزریق کافور در اغذیهی دانشجویان تا حد زیادی حل شده (البته موارد تجاوز جنسی و متعاقبش سقط جنین در جوامع امریکایی رو نباید از نظر دور داشت. درسته که آمار قابل استنادی از بحث تجاوز و خشونت جنسی در ایران وجود نداره، اما به نظر میرسه با اینکه ظاهر جامعه و فضای عمومی امریکا از لحاظ چشمچرانی، متلکگویی و امثالهم وضعیت بهتری داره، باطنش از لحاظ خشونت جنسی و تجاوز مثلا در هنگام مستی و در پارتیها خیلی بدتره). اگر فرهنگ ازدواج موقت سالم برای مجردها (که تشابهات بسیاری با روابط دوستدختری دوستپسری در غرب داره بعلاوه وجه شرعیش هم لحاظ شده) در جامعهی ما رواج پیدا کنه بسیاری از آفتهای امر جنسی مرتفع یا کم خواهد شد (رجوع به توضیحات حاجآقا قاسمیان در مستند مذکور).
نکتهی بعد وجود فرهنگ مسیحی قوی در جامعهی امریکاست. پس از حدود ۴ سال زندگی در این کشور، چه در شهری که در اون دانشجو هستم و چه در دهها شهر دیگری که رفتم، فقط دو بار (اون هم در محیط شهری کلفرنیا) دیدم دختر و پسری در محیط عمومی مشغول بوسه گرفتن با حالت جنسی (!) و عشقبازی نامتعارف باشند. یعنی این همه در محیط دانشگاههای مختلف رفت و آمد کردم هیچ موردی از این رفتارها ندیدم.
شاید برخی خوانندگان از شنیدن این مشاهده تعجب کنند اما اینقدر توصیفات مشابه از سایر دوستان ساکن امریکا و کانادا شنیدم که برای خودم اطمینان حاصل شده وضعیت جامعهی امریکا و کانادا نسبت به کشورهای اروپایی از این لحاظ خیلی بهتره. در واقع تصور موجود در ایران که همهی جوانان امریکایی رو مست و ولو و توی بغل هم میپنداره اشتباهه و مشاهدهی چنین افرادی فقط مربوط به برخی مکانها و زمانهای خاص میشه. همونطور که ذکر کردم، به نظر میرسه یکی از دلایل این تفاوت بین امریکا و اروپا، قوی بودن فرهنگ مسیحی در امریکای شمالی و متفاوت بودن فرهنگ اجتماعی این جوامع نسبت به اروپا باشه.
نکتهی حاشیهای: به شخصه احتمال میدم مسائل فیزیولوژیکی و تفاوتهای نژادی و حتی تفاوت آب و هوا و طبیعت و تاثیرش بر مزاج انسانها هم در این بین بیتاثیر نباشه، البته تا وقتی پژوهشی علمی به این مسائل نپردازه نمیشه راجع بهش نظر قطعی داد.
پرسش بعدی در خصوص پوشش خانمها بود. دخترها از نظر پوشش انواع متفاوتی دارن و به این صورت نیست که در تابستان همه بصورت باز لباس بپوشن. بعضیها پوشیدهتر هستند و برخی بازتر میپوشن. برخی هم به تناسب مکان پوشششون رو انتخاب میکنن، مثلاً سر کلاس درس پوشیدهتر و در مراسم و مهمانیها بازتر. نمونههایی هم داریم که پوشیدگی در اسلام، یکی از عوامل مهم از نظر دختران غربی بوده برای تغییر دین.
در انتها میخوام به یک تفاوت بسیار مهم که در وضعیت کنونی دو جامعهی ایران و امریکا وجود داره اشاره کنم: آرایش خانمها، تبرج و جلب توجه توسط اونها…
«میزان آرایش در ایران (به هر علتی) بسیار بیشتر از امریکاست». همین فکت موجب میشه جلب توجه جنسی و تبرج خانمها هم بیشتر باشه. یعنی بین دو حالتی که دختر دانشجوی سر لخت در امریکا یک شلوارک معمولی و ساده پوشیده، موهاش رو دماسبی بسته اما هیچگونه آرایشی نکرده، با دختر دانشجویی در ایران که صورتش رو ۷ قلم آرایش کرده و موهاش رو بصورت دلبرانه و تبرجگونه بیرون ریخته و در رفتارش هم سیگنالهای جنسی بروز میده، جلب توجه آقایون به دومی بسیار بیشتره! حالا حساب کنید یک جوان مجرد روزی صدتا از این خانمها در ایران ببینه. شاید ما تعجب کنیم که چرا نسبت به یک دانشجوی امریکایی که دخترهای نیمه برهنه در اطرافش میبینه ذهنش بیشتر مشغول امور جنسی میشه اما به نظر بنده این تفاوت طبیعی هست.
اولاً با رجوع به نکات قبلی، دانشجوی امریکایی شب قبل و شب بعد امکان ارضای جنسی از طریق رابطه با پارتنرش رو داشته و داره که همین موجب اطفای شهوت جنسیش میشه. ثانیاً دانشجوی امریکایی از بین ۱۰۰ تا دختر سر لخت و شلوارکی و آستینکوتاهی که در روز میبینه، ۹۰ درصدشون هیچگونه آرایشی ندارن و سیگنال دلبرانه نمیدن! در نتیجه با وجود نیمه لخت بودن پاها و دستها و سرهاشون، تبرج و کشش جنسی اضافهای ندارن.
این رو وقتی متوجه میشید که چند سال در یک جامعهی غربی زندگی کرده باشید. دوستی تعریف میکرد یکی از دوستانش که امریکایی هست و همسر ایرانی داره میگه که وقتی میره ایران، خانومها خیلی تحریککنندهتر از امریکا هستن. از من میپرسید آیا فقط من این احساس رو دارم یا برای بقیه هم همینطوره. خب این نکته خیلی خیلی مهمه. باید تدقیق کنیم که چرا در یک جامعه با وجود قانون حجاب، بدن خانمها پوشیدهتره اما تبرج و تحریککنندگی جنسی اونها در نظر بسیاری افراد بالاتره. نحوهی آرایشها و عرض اندامها توسط خانمها در ایران به شکلی دراومده که گرچه بدنشون پوشیدهتره، اما سیگنالهایی که این شکل از ظاهرسازی تبرجگونه به آقایون (حتی متاهلین) میده بسیار قویتر از یک خانم سر لخت در امریکاست که آستین حلقهای و شلوارک پوشیده اما هیچ بزک و دوزکی نکرده و در رفتارش هم دلبری جنسی نمیکنه.
حجاب در اسلام محدود به پوشاندن مو و بدن (بجز گردی صورت و دستها تا مچ) نیست، بلکه به نظر بنده آرایش و بزکی که جلب توجه کنه و حسگرهای جنسی طرف مقابل رو تحریک کنه بیشتر مخالف فلسفهی حجاب هست. لذا از لحاظ برانگیختگی جنسی، اثر قوی بر روی جنس مخالف میذاره، مخصوصاً اگر اون جنس مخالف امکان دسترسی به هیچ خانمی رو نداشته باشه و بهش بگن وقتی میتونی زن بگیری که بزرگ (=بالای ۳۰ سال) بشی و یه خونه و ماشین فراهم کنی و زیر پای همسرت بندازی!
پینوشت: به علت سیاسی و جنجالی شدنِ قانون حجاب در ایران، به این بحث ورود نکردم.
ثبت نظر