نویسنده: دانشآموختهی استنفورد، ساکن کلفرنیا
البته این حس فقط برای بعضی نواحی صادق است ولی فکر میکنم موارد زیر باعث شده که در عین خوبیها و خوشیهای طبیعتِ دهات را داشتن، حسِ نبودِ امکانات وجود نداشته باشد:
اولین دلیل وجود شاپینگ سنترهاست. یعنی نه تنها همان تارگت و والمارت و هوم دیپویی که در شهرهای بزرگ است در دهاتها (شهرهای خیلی کوچکتر) هم وجود دارد، بلکه به علت کثرت فضا، بعضاً جنسهای بیشتری هم دارند. پس حس اینکه برویم شهر فلان چیز را بخریم عمدتاً وجود ندارد.
دوم اینکه در شهرها خیلی سخت میشود ماشین داشت و اکثر این ماشین گندهها اصلاً داخل دهات حال میدهند! مردمی هم که در دهاتها هستند خیلی اوقات مردم فقیرتر نیستند، بلکه آدمهای باحالتری هستند! و با روند بیماشين زندگی کردن نسل هزارهی جدید در ابر شهرهایی مثل سنفرانسیسکو، اصلاً ماشینبازی مخصوص دهاتهاست.
سوم اینکه خیلی از امکانات و دانشگاهها اصلاً خودشان یک بچه شهرند برای خودشان. مثل استنفورد. معروف است که وقتی میخواهند بگویند به استنفورد خوش آمدید، میگویند welcome to the farm! از دید ما ایرانیها انگار که بگویند به طویله خوش آمدید ولی از دید خودشان خیلی هم باحال است. ولی خب، استنفورد یکی از تاپترین دانشگاههاست و یکی از بهترین بیمارستانها را هم دارد. پس امکانات خودشان گاهی در سطح شهر میشوند. یا مثلاً آیبیام در وسط مزرعهها یک کمپس درست میکند و …
مسالهی آخر هم که به نظرم میرسد، امکانات خرید آنلاین و اینترنتی است که باعث شده دیگر شهرها بسیاری از مزیتها را نداشته باشند. دیگر واقعاً چه کسی میرود مغازه کیف و کفش بخرد؟ مگر برای دیدن. وگرنه همه میتوانند همه چیز را آنلاین سفارش دهند.
آدمها در شهرها فقط نزدیک محل کارشان میچرخند و اینقدر مسالهی ترافیک و جای پارک و هزار تا اعصابخردی دیگر هست که دلشان خوش است توی سنفرانسیسکو زندگی میکنند ولی عملاً فقط توی یک شعاع ۱۰۰ متری از خانهشان در سنفرانسیسکو به سر میبرند و حتی حوصلهی اینکه برای شام ۲۰ دقیقه آنورتر بروند را هم ندارند.
ثبت نظر