مجبورم سریع بنویسم. اتفاقی امروز برایم افتاد که مرا مجبور به نوشتن این چند خط در این لحظات حساس قبل از انتخابات میکند.
ماجرا از این قرار است که از فامیلهای نزدیک ما امروز از ایران تماس گرفتند جهت ترغیب ما به رای به آقای روحانی. با شدت و حدت عجیبی دو دلیل میآوردند که هر دو بر مبنای ترس استوار بود. یکی ترس از بازگشت به دوران آقای احمدی نژاد (قاعدتا 2-3 سال آخر دورهی 8 سالهی ایشان) و دومی ترس از حملهی قطعی آمریکا به ایران در صورتی که آقای رئیسی رای بیاورند.
البته جای تعجب نیست دولتی که چهار سال جز شعار، عایدی قابل لمسی برای ارائه ندارد، فقط روی احساس ترس مردم موجسواری کند، اما بگذارید لُب مطلب را همین اول به شما بگویم: هر دوی آن علتها پوچ و اشتباه هستند!
بیمنطق بودن دلیل اول به نظرم واضحتر از آن است که نیاز به بیان علت داشته باشد. همین اندازه بگویم که احمدی نژادیها قرار نیست به آقای رئیسی رای دهند. یا تحریم کرده اند و یا میخواهند نام احمدی نژاد یا 313 را در برگهها بنویسند. مضافا وزرای دولتهای 9 و 10 که در کمپ آقای رئیسی فعال هستند، وزرای فعال و کاری دولتهای قبل هستند که بدون وابستگی فکری و تشکیلاتی به آقای احمدی نژاد مشغول خدمت صادقانه بودند و الحق و الانصاف که به مراتب بهتر و بیشتر از وزرای کنونی دولت آقای روحانی منشأ خدمات بوده اند.
اما برای علت دوم؛ من با تجربهی 4 سالهی زندگی در آمریکا و تحصیل در رشتهی مرتبط و کار در مهمترین اندیشکدههای آمریکایی در این حوزه، به شما قول میدهم که؛
اولا، آمریکا در شرایط حاضر، مخصوصا در دورهی اول ترامپ، به هیچ عنوان شرایط ورود به جنگ در منطقهی خاورمیانه را ندارد.
ثانیا، اگر هم آمریکا چنین غلطی بخواهد انجام دهد، یک دولت ضعیف در ایران که همیشه در موضع عجز، ذلت و دفاع قرار دارد، بهترین انگیزه و هدیه برای عملی کردن آن اندیشهی شوم خواهد بود.
لذا با تجربهی 4 سالهی نوع و روش دیپلماسی و سیاست منطقهای و بین المللی دولت آقای روحانی و همچنین با عنایت به روی کار آمدن ترامپ در آمریکا، اینجانب معتقدم که رای آوردن آقای روحانی در انتخابات امسال، اتفاقا احتمال آغاز جنگ بر ضد ایران را بیشتر میکند تا روی کار آمدن دولت آقای رئیسی.
در این زمینه چند نکتهی کوچک را فهرست میکنم:
1- عده ای معتقدند که تیم دیپلماسی آقای روحانی، مخصوصا آقای ظریف، دانش و فن دیپلماسی و زبان صحبت با آمریکاییها را بلدند و لذا میتوانند جلوی ترامپ دیوانه را بگیرند. بگذارید خیلی راحت به شما بگویم که حتی اگر این فرض درست باشد، آقای ظریف و تیم ایشان تنها زبان بخشی از سیاستمداران آمریکایی را بلدند، که آن هم قسمتی از سیاسیون حزب دموکرات آمریکا را تشکیل میدهد. حتی لابی آقای ظریف هم در واشنگتن دیسی، فقط با همان بخش رابطهی قوی دارد. برای همین هم دولت آقای روحانی و طرفداران ایشان آرزو داشتند که کلینتون در انتخابات اخیر آمریکا پیروز شود. اینک با روی کار آمدن ترامپ، باید به این نکته توجه داشت که تیم آقای ظریف نه برخوردار از روابط خصوصی و شخصی با دولت جدید آمریکاست و نه فن مذاکره و چانهزنی با ترامپ دیوانه را بلد است.
2- دولت آمریکا و مخصوصا افکار عمومی مردم آمریکا بعد از حمله به افغانستان و عراق، دیگر تمایل و علاقهای برای ورود به یک جنگ تمام عیار دیگر در منطقهی خاورمیانه ندارند. هر دو حزب جمهوری خواه و دموکرات در این مورد اتفاق نظر دارند که توجه ویژه آمریکا باید کاملا معطوف به شرق آسیا شود؛ جایی که چین به سرعت نه تنها از نظر اقتصادی که از نظر نظامی و امنیتی در حال گسترش است و همچنین کرهی شمالی، قابلیت هدف قراردادن ساحل غربی آمریکا بوسیلهی بمب اتم را دارد. حتی همگان دیدند که آمریکا چه در زمان اوباما و چه در زمان ترامپ جرأت حمله به سوریه را هم نداشتند. پرتاپ موشک از طرف ترامپ به سوریه هم در حد یک نمایش تبلیغاتی برای مصرف داخلی در آمریکا بود که مسلما در همین حد هم نه جرأت و نه توانایی ضربه زدن به ایران را ندارد. آنچه که در خاورمیانه میتواند اتفاق بیافتد، که همینک هم افتاده، جنگ نیابتی است و نقش آمریکا در این میان دمیدن در آتش این جنگ!
3- از همینجاست که باید گفت دولت عاجز و ضعیف که همه چیز را در مذاکره با کدخدا میبیند، توانایی دفع تهدیدهای منطقهای و جنگهای نیابتی بر علیه ایران را هم ندارد. کافی است نگاهی داشته باشیم به رفتار دولت آقای روحانی با عربستان در مسئلهی حج (انفعال) و عدم پویایی در برقراری ارتباط سازنده با کشورهای منطقه. دولت حتی مذاکره با کشورهای اسلامی و دوست و برادر و همسایه را هم از مسیر آمریکا میبیند. رفتار دولت در مقابل گستاخیهای اردوغان و تز نئوعثمانیگری او و همچنین فشار ایمیلی و توئیتری به بدعهدیهای آمریکا در برجام نمونهای از خروار ترس و لزر و بیتدبیری این دولت است.
در پایان باید اذعان کنم که که نویسنده معتقد به دیپلماسی با همهی کشورهای دنیا بر مبنای عزت، مصلحت و حکمت است، اما متاسفانه دولت فعلی با تعریف ناقص از عزت و تبدیل آن در بیشتر موارد به ذلت، و عدم فهم دقیق از حکمت در مذاکرات و رفتار و گفتار داخلی و بین المللی، عملا زمینه ساز جنگ بر علیه کشورمان میشود. تحقیر و تضعیف توان و صنعت دفاعی کشور نه تنها در دورهی اول دولت آقای روحانی، که با توجه به صحبتهای تند و تیز ایشان از مناظره سوم به بعد، مسلما در دوره (احتمالی) دوم ریاست ایشان بر قوهی مجریه نیز پیگیری خواهد شد. بدانید که دوران ترامپ، مسلما دوران روحانی و ظریف نیست!
ثبت نظر