تحلیل مختصری بر سخنرانی کوتاه بیل گیتس در TED، با موضوع «اپیدمی آینده»
مهدی قائمی نیا مشاور صنعت در زمینهی نوآوری؛ دکترای سیاستگذاری تکنولوژی از دانشگاه صنعتی دلفت هلند و دانشآموختهی MBA از دانشگاه صنعتی شریف
کلیپ سخنرانی کوتاه بیل گیتس
تنها چند روز بعد از شیوع کرونا بود که کلیپ سخنرانی کوتاه بیلگیتس در TED 2015، توی شبکههای اجتماعی دستبهدست شد،
با تمرکزی که عمدتاً بر روی جنبۀ «پیشگویی» ماجرا بود… و اما نتیجه:
بهت و حیرت از پیشبینی چیزی شبیه کرونا توسط بنیانگذار مایکروسافت!
اما واقعاً این مهمترین درسی بود که باید از این سخنرانی میگرفتیم؟!
این پرسش مهم ذهنم رو برای چند روزی مشغول کرده بود
که چرا تمامی اون نکاتی که با تأمل بیشتر در این صحبت میتونستیم فرا بگیریم،
باید محدود به یک رویکرد هیجانی و زودگذر و نه چندان مفید از جنس «قدرت پیشگویی» میشد؟
بهویژه اینکه سخنران، یکی از افراد صاحبنام عرصهی کارآفرینی و تحول در فناوری بود.
لذا به نظرم رسید نکاتی کوتاه رو در این رابطه با دوستان و مخاطبان به اشتراک بذارم.
نکاتی که در قالب چند درس مختصر اما مهم از این صحبت، میتونن در نظر گرفته بشن:
درس اول: تأملی در ارتباط نوآوری و آیندهنگری
این اولین نکتهای هست که دوست دارم بهش اشارهای داشته باشم.
اگرچه ممکنه در ابتدا موجب تعجب برخی از دوستان هم بشه
که چطور به عنوان درسی مهم از این سخنرانی مطرح شده؛ پس کمی صبر داشته باشید…
برگردیم به دههها قبل، به اواسط دههی ۷۰ میلادی،
اون هنگامی که بیلگیتس حدوداً بیست ساله، آغازگر یک تحول بزرگ در دنیای فناوری کامیپوترهای خانگی شد.
آیا تصورتون اینه که این نوآوری بزرگ که یکی از عوامل تحول سبک زندگی و کار بشر طی دهههای بعدی بود،
صرفاً با تکیه به هیجانهای جوانی و مهارتهای تکنیکی شکل گرفت؟
اگر با جدیت بیشتری به جستجوی پاسخ این سوال در زندگی نوآوران بزرگی مثل گیتس بپردازیم،
خواهیم دید که این تصور، چندان نزدیک به واقعیت نیست.
حقیقت ماجرا اینه که گیتس جوان، بهرهی خوبی از مهارت دوراندیشی داشت
و چیزهایی رو دید که بسیاری از بزرگان معاصر و یا حتی قبلتر از خودش، به هیچ عنوان باور چندانی بهشون نداشتند.
مهارتهای فنی
فراموش نکنیم پیشبینی معروف «واتسون» (مدیر وقت IBM) در سال ۱۹۴۳ که جهان آینده رو جهانی تنها با ۵ کامپیوتر ترسیم میکرد! و یا نظر جالب «اولسن» مشهور (بنیانگذار و مدیر وقت کمپانی DEC) در سال ۱۹۷۷ که هیچ دلیلی برای استقبال اشخاص از کامپیوترهای خانگی قائل نبود!
تفاوت امثال بیل گیتس، جابز، ماسک، بزوس و هاستینگز که موجب تحولات اساسی در فناوری و سبک زندگی بشر امروز شدند با بسیاری دیگه،
توی این نکته هست که تواناییهای این افراد رو باید فراتر از مهارتهای فنی و یا حتی تیمی در زمینهی نوآوری وکسب و کار دید؛
اینا کسانی بودند که با استفاده از قدرت دوراندیشی مثال زدنیشون، به تحلیل و تصویر آیندهی پیش رو میپرداختند
و با بهرهگیری از چنین رویکرد تعیین کنندهای بود که در مسیر نوآوری گام برمیداشتند؛
مسیری که در ادامه و با عمقیابی بیشتر، حتی اساساً منجر به امکان شکل دهی و تعریف و تغییر جریان فناوری توسط این افراد نیز میشد.
دوباره برگردیم به ۲۰۱۵ و اینبار، سخنرانی بیل گیتسِ ۶۰ سالهی با تجربه، دربارهی بزرگترین خطر آینده برای بشر…!
درس دوم: سهگانۀ بدبینی، واقعبینی و خوشبینی
این سخنرانی با تعریف یک خاطره شروع میشه
و بعد هم با یک تحلیل مبتنی بر آمار و همزمان نگاهی از جنس پیشبینی ادامه پیدا میکنه.
سیر بحث تا اینجای کار، به نحوی هست که مخاطب رو میتونه درگیر یک ترس نفسگیر کنه؛
به ویژه، مخاطبی از جنس شهروندان امریکایی که مدام و به بهانههای مختلف، همواره پالسهای وحشت متنوعی رو از سمت سیاستگذاران دریافت کردند.
اما صحبتهای بیل گیتس، یک تفاوت اساسی با صحبتهای سیاستمداران داره:
این نگاه و صحبت، به هیچ وجه از درون، آمیخته با بدبینی نسبت به آینده نیست.
این بار، گیتس با تجربه، با نگاهی واقعبینانه از خطرات میگه
و از نشانههای واقعی خطر و اینکه چطور باید مهیای مواجهه با چنین چالشهایی بشیم.
گیتس، با دقت و اطمینان مثال زدنی خودش، نه تنها از توانایی بشر برای تقابل با این چالشهای دشوار صحبت میکنه،
بلکه حتی یک قدم هم پیشتر میره و وارد بحث دربارهی چگونگی برنامهریزی برای این کار میشه؛
«نگاهی نه بدبینانه، بلکه واقعبینانه به مشکلات و خوشبینانه به تواناییهای بالقوهی جامعهی بشری».
درس سوم: جایگاه تفکرِ سیستمی و برنامهریزیهای متناسب
«ذهنی ساختارمند نسبت به تقابل با مسائل و بحرانها»؛ این نوع ذهنیت رو میشه در تمامی این سخنرانی، به صورت کاملاً روشن و جاری، لمس و مشاهده کرد.
گیتس از یک برنامهریزی منسجم به عنوان راه حل صحبت میکنه
و برای القای ضرورت بحث، هیچ ترسی از انتقاد به نقصهای روشهای گذشته و کنونی نداره.
این مسئله وقتی جالبتر میشه که توجه جدیتری به ابتدای صحبتش داشته باشیم؛
اونجایی که با صراحت تمام، ریشهی مشکل رو نه در «ناکارآمدی سیستم موجود» که اساساً در «عدم وجود یک سیستم» میدونه.
درسته! از نظر سخنران، هیچ سیستمی برای این بحران تعریف نشده. کمی عجیبه؟! نه، خیلی عجیبه…!
گیتس، بر این باوره که رویکردهای حاکمیتی و دولتی به هیچعنوان از برنامهریزی پیشدستانهای برای مواجهه با این بحرانِ نوعی، برخوردار نیستند
و بلکه رویکردهاشون کاملاً منفعلانهست.
به عبارتی، رویکرد دولتها به این صورته که پس از رخداد مشکل، تازه به این فکر میافتند
که با ابلاغها و اجراهای مقطعی؛ به جنگ با بحران پیشاومده بپردازن.
لذا گیتس، حتی ابایی از به چالش کشیدن فیلمهای پرطمطراق هالیوودی هم نداره:
«این … فقط هالیووده!» و به عبارت روشنتر، داستانهایی فرسنگها دور از واقعیت…!
در واقع، نتیجهای که از این زاویه میشه گرفت، اینه که جایگاه تفکرِ سیستمی، حتی در دولتهای بزرگ کشورهای توسعهیافته هم هنوز فاصلهی زیادی تا نقطهی مطلوبش داره.
صدالبته بنا ندارم که اینجا به قیاس این فاصله با کشورهای در حال توسعه بپردازم؛
هدفم بیان یک واقعیت بسیار کلیدی و مهمه که میشه به طور روشن، توی این صحبتها دید:
«نوع ذهنیت کارآفرینان موفق، به سمت مقولهی تفکرِ سیستمی و برنامهریزیهای لازم، با تحلیل آینده و عبرت از گذشته».
درس چهارم: دغدغههایِ اخیرِ رویکرد گیتس به نوآوری
یکی از اساسیترین رویکردهایی که باید در عرصهی کارآفرینی مورد توجه قرار بگیره،
بحث اولویتِ نگاه به دغدغههای اجتماعیه. به شخصه این باور رو ندارم
که همین نگاه، لزوماً و از همون ابتدا در پسِ ذهن بیل گیتس، جوان، به هنگام آغاز کار مایکروسافت، بوده باشه؛
اما این رو میتونم بگم که این نگرش، به مرور در ذهن این کارآفرین، پررنگ شده
و شاید یکی از عواملیه که گیتس رو تبدیل به یکی از شخصیتهای محبوب و پایدار در این عرصه کرده.
بحثم در مقام طرفداری مطلق از این فرد نیست و به خوبی از انتقادهایی که به برخی رویکردهای مایکروسافت و مطرحترین مدیر و بنیانگذارش مطرحه اطلاع دارم.
اما خب تو نگاه «غیر صفر و یکی» به افراد، باید از محاسن و نقاط مثبتشون درس بگیریم؛ این سخنرانی، به خوبی نشوندهندهی علاقه و اشرافِ گیتس به مقولات کلان اجتماعی هست؛
و این واقعیت، ریشه در تحقیقات و مطالعات گسترده، جدی و مستمر این کارآفرین، در کنار تمامی فعالیتهای تجاری خودش داره.
کسانی که علاقمند به ایندست مطالعات هستند، کافیه یه تأملی روی لیست کتابهایی داشته باشند که بیل گیتس، توصیه به خوندنشون میکنه.
درونِ ذهن گیتس
در ضمن، جالبه این رو هم بدونید که اخیراً یه مستند سهگانهای به نام «درونِ ذهن گیتس» ساخته شده که به طور مفصل، به ورود جدی این کارآفرین مطرح، به عرصههایی مثل «ایجاد سیستمهای فاضلاب استاندارد»، «فراهم کردن سیستمهای درمانی» و حتی «ایجاد فناوری متفاوت و صلحآمیز هستهای» میپردازه که میتونه برای علاقمندان به تماشای فیلمهای مستند خیلی جذاب باشه.
در یک کلام، بحث دغدغههای اجتماعی و بشردوستانه، باید خیلی بیشتر از پیش، مورد توجه جدی کارآفرینان موفق قرار بگیره، که در غیر این صورت، نمیشه امید و تکیهی چندانی به رویکرد دولتها داشت.
نکتهی نیمهپایانی: فراموش نکنید که صحبت گیتس، اصلاً محدود به یک نوع خاصی از بیماری ویروسی (مثل کرونا) نیست.
ایبسا که بیماریهای کمابیش مشابهی نیز در پیش باشند.
پس باید خیلی مهیاتر بود و بلندتر اندیشید.
نکتهی پایانی: به نظرم مناسبه که یکبار دیگه صحبتهای بالا رو مرور کنیم،
اما با عینکی مضاعف؛ با نگاهی انتقادی و سازنده به کشور خودمون.
احتمالاً به نتایج و برداشتهای ملموستری از نکات فوق برسیم!
نتایجی که میتونه آغاز تأملاتی جدید در مسیر توسعهی ایران عزیز باشه.
تریلر مستند «درونِ ذهن گیتس» / تماشا در نتفلیکس
تد تاک بیل گیتس، با موضوع «اپیدمی آینده» (دارای زیرنویس فارسی)
ثبت نظر