چند روزی است یک فیلم بین گروههای خارجنشین پخش میشود که در آن، یک دختر با لهجهی مشخصاً فارسی ولی به زبان انگلیسی اعلام میکند که برند مواد غذاییشان در فستیوال حمایت مالی از اسرائیل شرکت کرده و در جواب خبرنگار پاسخ میدهد که یهودی هستند و محصولاتشان هم کوشر است (فیلم پیوست).
کوشر، معادل ذبح اسلامی در دین یهود است و برند مورد نظر، برند مشهور موادغذایی “صدف SADAF”. از آنجایی که “صدف” در امریکا و کانادا بسیار شناختهشده و تقریبا مشهورترین برند موادغذایی ایرانی است، این ویدئو نه از جهت پیرو دین یهود بودن صاحبان آن، بلکه از جهت حضورش در فستیوال حمایت مالی از صهیونیسم و اسرائیل، بسیاری از ایرانیها را شوکه و نا امید کرد.
برای ما جماعت غربتزدهی این سر دنیا، از پنیر لیقوان گرفته تا زردچوبهی ایرانی – که تلخی معادلهای عربیاش را ندارد – و ادویههای خاص و ترشی هفتبیجار و سبزیدلمهی خشک و سبزی قورمهی یخزده و … همه و همه اجناس لاکچریای محسوب میشوند که با دیدنشان در مغازههای شرقی، قند در دلمان آب میشود و چشممان آینهی انعکاس غذاهایی میشود که طعم و رنگ و عطرشان، یادآور هزار و یک خاطرهی شیرین و دور است. تا همین چند روز پیش، چشم امید خیلیهایمان به مارک “صدف” بود که کمی از تلخی غربت را برایمان به طعم شیرین وطن تبدیل میکرد. ولی حالا، با مشخصشدن حمایت صاحبان این برند از کشور جعلی و جنایتکار اسرائیل، همهی آن طعمهای شیرین، رنگ و طعم خاک و خون و حال ما را هم بدجور گرفته است.
این مساله بهانهای شد برای حرفی که مدتهاست بیخ گلویم گیر کرده و مجال گفتنش را کمتر پیدا کرده بودم:
بسیاری از محصولات غذایی در امریکا، برچسب کوشر دارند. از نمکطعام گرفته تا خیارشور و گوشت و مرغ و … . یعنی مهر تایید دین یهود بر این محصولات قابل مشاهده است. بهطوریکه من در این دوسال زندگیام در امریکا، اصلاً مغازهی مخصوص یهودیها ندیدم؛ این یعنی همین مغازههای معمول امریکا، عمدتاً به راحتی پاسخگوی نیاز این اقلیت دینی است. جالب است بدانید که از نظر تعداد، جمعیت این دو اقلیت دینی در امریکا تفاوت چندانی با هم ندارد. بهطوریکه جمعیت کل پیروان دین یهود در آمریکا ۱.۷٪ و پیروان دین اسلام در آمریکا ۱.۱٪ کل جمعیت امریکاست، ولی پیدا کردن موادغذایی با مهر حلال در مغازههایی غیر از مغازههای خاص عمدتاً عربی و سایر کشورهای مسلمان، تقریباً نادر است.
توجه کنید که ما فقط در خوردن گوشت و مرغ و مشروبات الکلی و موارد نادری چون ژلاتین و آنزیمهای خوراکی محدودیت داریم و با این حال همین اقلام با محدودیت کم هم به صورت رایج در مغازههای معمول اینجا به فروش نمیرسد. ولی کوشر محدودیتی است که برای طیف وسیعی از مواد غذایی – مثلاً نمک طعام! – اعمال میشود و با این حال تقریباً در همهی مغازههای معمولی هم یافت میشود.
به جرات میتوانم بگویم اگر اعراب و مهاجرهای شمال افریقا نباشند، تعداد مغازهها و رستورانهای حلال امریکا شاید به یک پنجم رستورانهای موجود کاهش یابد! مغازههای عربی، تقریباً همه معادل حلال هستند در حالیکه برای حلالبودن یا نبودن اکثر رستورانهای ایرانی، حتماً باید پرسوجو کرد. نگویم برایتان که گاهی نتیجهی این پرسجوها هم یک اخم و نگاه کج و بعضاً سرشار از نفرت است و اینکه: “ما اینجا غذامون فقط ایرونیه!” جالب است که با توجه به سهلالوصول نبودن مواد خوراکی حلال، کم ندیدهام مسلمانان ایرانی و غیرایرانیای که پایبندی به مصرف ذبحاسلامی را کنار گذاشته و از گوشتهای معمول موجود در بازار امریکا استفاده میکنند.
این همه آسمان به ریسمان بافتم که بگویم جای خالی یک حرکت و همت بلند، اینجا در امریکا شدیداً حس میشود. نمیخواهم فعالیتهای ایران اسلامی در کشورهای همسایه را به نقد بکشم، چون نه سوادش را دارم و نه اینجا و در این متن مجالی برای آن است. ولی شاید جهانی کردن و گسترش عملی اسلام و احکامش از این راه و در این سوی دنیا هم فکر بدی نباشد. شاید بد نباشد که علما و صاحبان اتاقفکر جهانیکردن اسلام در ایران در کنار سرمایهداران و بازاریهای مذهبی، گاهی آب بلاد کفر هم به تنشان بخورد و سر ظهر، گرسنه و حیران دنبال یک لقمه نان حلال و با طعم و بوی وطن بگردند و آخر هم کاشف به عمل بیاید که همان یک لقمهی مختصری که گاهی سق میزدهاند، حامی اسرائیل و صهیونیسم است. شاید… شاید آنها هم به ذهنشان رسید که گسترش صنایع غذایی حلال در دنیا و به خصوص امریکا میتواند رسالت نه چندان کوچکی باشد برای اینکه در آن قدم بگذارند.
https://t.me/K1inUSAMultiMedia/418
ثبت نظر