دانشجوی روانشناسی و مشاوره در دانشگاه پالو آلتو، کلفرنیا
چند هفتهی اخیر (چه بسا چند ماههی اخیر) برای ما ایرانیان در سراسر دنیا سخت گذشت.
تجربههای غمانگیزی اتفاق افتاد که شاید تا سالها کاممان را تلختر از پیش کند…
میگویند انسان فراموشکار است اما اتفاقات تلخ تا زمانی که تجربه نشوند، احساس نشوند، کنار نمیروند بلکه درگیرمان میکنند.
در تمام بخشهای زندگیمان اثر میگذارند.
ما بایستی تجربه کنیم تا بتوانیم معنای جدیدی به اتفاقات بدهیم نه اینکه تلاش کنیم آنان را فراموش کنیم.
فراموشی یعنی انکار آنچه بر ما گذشته و این انکار، روزی گریبان ما را خواهد گرفت.
ما انسانها، اجتماعی هستیم. تجربههای احساسی مثل تجربهی غم، برایمان همانند قرار گرفتن در اتاق تاریک است.
هر چه تنهاتر باشیم، وحشت اتاق برایمان بیشتر است.
ما نیاز داریم که در احساساتمان شریک پیدا کنیم. نیاز داریم جمعی گریه کنیم، جمعی بترسیم و جمعی شاد باشیم.
ما از تعریف کردن احساساتمان برای دیگران بدنبال یافتن راهحل یا توجه به نیمهی پر لیوان نیستیم بلکه بدنبال شنیده شدن، دیدن شدن، همدلی و همحسی از طرف مقابلمان هستیم
حتی اگر واکنش طرف مقابلمان، تنها سکوت باشد.
همه را گفتم تا بگویم در این ایام حواسمان بیشتر به خودمان و به اطرافیانمان باشد.
این ایام فراموش نخواهد شد.
بجای تلاش برای فراموشی تلاش کنیم آن را تجربه کنیم و از آن معنای جدیدی برای تغییر بسازیم.
مستند توران خانم
این ایام مستند “توران خانم” را دیدم. این مستند گوشهای از زندگی پر بار زندهیاد توران میرهادی را به نمایش میگذارد.
این جمله بالا را ایشان از مادرش نقل کرد: “غم بزرگ را تبدیل کنید به کار بزرگ”
زمانی که ایشان برادر جوانش را در سانحهی تصادف و بعد از چند سال همسرش را در سال اول ازدواج و در کودتای ۲۸ مرداد از دست میدهد، تلاش میکند پس از این غم بزرگ، کار بزرگی انجام دهد.
تجربههای غم انگیز او را ترغیب به کار بزرگی میکند که منجر به تاسیس مدرسهی فرهاد میشود.
پیشنهاد میکنم در این ایام این مستند را ببینید.
چند شب پیش توفیق داشتم در جمعی از هموطنان در شمال کلفرنیا در رابطه با موضوع “واکاوی وقایع اخیر ایران از منظر روانشناختی” صحبت کنم و مطالب بالا خلاصهای از مطالب آن جلسه است.
فایل صوتی این جلسه :
اسلایدهای پاورپوینت :
ثبت نظر