فصل دوم: انجمن های دانشجویی در یک دانشگاه امریکا
قسمت هفتم: به کجا چنین شتابان (۲)
مدتی است که بحث بر روی سند 2030 داغ شده است.
بنده اصلاً قصد ندارم در اینجا وارد مباحث سیاسی شوم و مطالب بنده صرفاً در عرصهی فرهنگی و مذهبی است.
اما سند 2030 فارغ از جهتگیریهای سیاسی، تاثیر عمیق بر فرهنگ و اعتقادات یک ملت و نسلهای بعد دارد.
لذا بر خود لازم میدانم به عنوان یک فرد نیمه-فعال فرهنگی، در این عرصه ورود کنم و توجه شما را به نکاتی جلب کنم.
نکته اول
نکته اول: از گوشه و کنار میشنوم که بیان میشود در هیچ جایی از این سند صراحتاً مطلبی متضاد با فرهنگ و اعتقادات وجود ندارد.
اگر به این سند ساده انگارانه نگاه کنیم، در برداشت اول شاید این گزاره صحیح باشد
اما برای فردی که با فرهنگ غربی آشنایی دارد پر واضح است که این سند چطور و چگونه تیشه به ریشهی فرهنگ و اعتقادات ملت ما میزند!
به عنوان نمونه لفظ gender equality به وضوح در این سند به چشم میخورد.
با توجه به تعریف بیان شده از gender در فرهنگ آمریكایی كه صرفاً محدود به مرد و زن نشده و
شامل همجنسبازان هم میشود،
قضاوت با شما که آیا منظور از نگارندهی این سند صرفاً عدالت آموزشی برای خانمها و آقایان است
یا چیزی فراتر از آن مدنظر تنظیمکنندههای این سند بین المللی بوده است!
نکته دوم
نکته دوم: کلمه gender صرفاً یکی از مباحث مشکل ساز این سند است
و 2030 سرشار از کلماتی است که در فرهنگ امریکایی کاربرد خاص از قبیل حمایت از همجنس بازان، فمنیستها و … دارد
به زودی منتظر انتشار یک مقالهی تخصصی، به قلم یکی از متخصصین امر در امریکا باشی
نکته سوم
نکته سوم: به خاطر دارم در کلاسی تحت عنوان Preparing Future Professoriate طبق روال کلاس، دانشجویان در مورد سیستم آموزشی کشور خود گزارشی به جمع ارائه میدادند.
پس از ارائهی گزارش در مورد نظام آموزش عالی کشور ایران توسط یکی از دانشجویان ایرانی، دانشجوی دختر امریکایی مطلبی را در مدح سیستم آموزش ایران بیان كرد
كه دانشجوی ایرانی هیچ اشارهای به آن نكرده بود
و ماحصل تحقیق خود او بود (نقل به مضمون):
“برای من خیلی جالب است که در ایران درصد بالایی از دانشجویان مهندسی دختر هستند”
سوال اینجاست:
سوال اینجاست: آیا کشوری که درصد دانشجویان دختر آن تقریباً برابر با دانشجویان پسرش است (اینجا)، نیازمند به برابری آموزشی برای جنسیتهای مختلف (gender equality) است
یا کشوری که طبق آمار رسمی خود، از هر 5 دانشجوی دختر حاضر در کالجها و دانشگاههایش، یک نفر مورد آزار جنسی قرار میگیرد؟
این مقدار، حداقل آمار است
چرا که خیلی از قربانیان این آزارهای جنسی به مراکز رسمی برای اعادهی حیثیت مراجعه نمیکنند!
این در صورتی است که آزارهای جنسی به دختران دانشجو منحصر نمیشود
و امنیت پسران دانشجو را هم گرفته است!
(از هر 16 دانشجوی پسر، یک نفر در محیط دانشگاهی مورد آزار جنسی قرار میگیرد).
سوای این آمار رسمی، بنده خود بارها و بارها، ایمیلهای پلیس دانشگاه را دریافت کردهام که به همهی دانشجویان و دانشگاهیان زده میشد و گزارش یک آزار جنسی را میداد!!
در پیوست یکی از پیامهای پلیس دانشگاه را میبینید که به آمار نیز اشاره میکند.
علاوه بر این، به خاطرم هست موقعی که به عنوان دانشجوی دکتری وارد دانشگاه شدم،
3 استاد در گروه تحقیقاتی ما وجود داشت
که پس از گذشت دوسال، دو نفر از این 3 نفر به جرم آزار جنسی دختران دانشجو، محترمانه از دانشگاه بیرون شدند!
نکته چهارم
نکته چهارم: شاید تصور این باشد که اینقدر حساسیت در مورد واژهشناسی سند 2030 بی مورد است.
در جواب عرض میکنم به خاطر بیاورید
همین چند ماه پیش، خانم وندی شرمن در مصاحبهای با نیشخند چطور و چگونه در مورد تعلیق تحریمها به جای لغو تحریمها در برجام سخن گفت (نقل به مضمون):
“معنی كلمه lift در برجام به معنی معلق كردن است،
اما ایرانیها به معنی لغو كردن ترجمه میكنند!”
این قصه سر دراز دارد و کلماتی مثل gender equality در سند 2030 هم از این سنخ است!
یک سوال و یک دعوت:
سوال بنده از مسئولین نظام آموزشی کشور این است که “به کجا چنین شتابان؟”
آیا با اوصافی که گذشت و گوشهای از سیاه چال عمیق سند 2030 بود،
با امضای این سند به دنبال اجرای عدالت آموزشی در کشور هستید؟
آیا ما نیازمند تغییر و اصلاحاتی از این قبیل هستیم
یا کشورهایی که با مشکلات جنسی در مراکز آموزشی و پژوهشی خود دست و پنجه نرم میکنند؟
بنده از تمامی فعالین و دلسوزان فرهنگی دعوت میکنم
که فارغ از جهتگیریهای سیاسی، عموم جامعه را به عواقب جبرانناپذیر این سند آگاهی دهند
و تمام سعی و تلاش خود را برای لغو اجرای این سند در کشور ایران اسلامی با قدمت فرهنگی چند هزار ساله به کار گیرند!
والعاقبة للمتقین
ثبت نظر