نویسنده: دانشآموختهی استنفورد، ساکن کلفرنیا
چند شب پیش یک سری از دوستان اومده بودن منزلمان مهمانی. وقتی چایی رو آوردم دیدم صحبت بین دوستان دربارهی مباحثههایی است که یکی از دوستان با هم آزمایشگاهیهایش دارد. یکی از نکاتی که وسط بحثش خیلی شاکی بود این بود که ما نمیتوانیم درست زبان را صحبت کنیم و از بیان عمقی مطالب عاجزیم.
تقریبا این قسمت بود که من بین صحبتشان وارد شدم. یکی دیگر از دوستان که در دوران دبیرستان با همسرش که ایرانی-امریکایی است آشنا شده میگفت زمانی که من دبیرستان بودم سوالاتم رو وقتی خانومم میاومد ایران ازش میپرسیدم و ایشون میگفت بلد نیستم! ما هیچکدوم از این گرامرها رو تو امریکا نخوندیم.
دوست اول در پاسخ گفت آره منم از این بچهها و دوستای امریکاییم که میپرسم اصن اینا نمیدونن مثلا past perfect continuous یعنی چی. اون وقت ما اینها رو صبح تا شب تو مدرسه میکردن تو کلهمون.
نمیدونم چرا ناخودآگاه یاد مثالهای حال به هم زن کتاب زبانهامون افتادم. هر چند که من همیشه مثل ربات اینها رو حفظ کرده بودم و مثل طوطی جواب میدادم ولی هیچ وقت هم نفهمیدم اینها به درد چه کسی میخورد وقتی دو کلمه نمیتونیم حرف بزنیم و آخرش هم تو یه متن که مینویسیم ده تا غلط داریم و الان بچه سه سالهم بهتر از من زبان حرف میزنه بدون اینکه بدونه PPC چیه.
When Mr Akbari came to school in 1998, Mr Ahmadi had been teaching there for five years.
ثبت نظر