برای ارائه در کنفرانس INFORMS اومده بودم شهر Nashville در ایالت تنسی. سومین سالی بود که در این کنفرانس ارائه میدادم. کنفرانسی بسیار بزرگ که بیشتر به مباحث بهینهسازی ( Operations Research و Operations management) ارتباط داره. نکته بسیار خوب این کنفرانس اینه که شما میتونید از جدیدترین تحقیقات بهترین افراد دنیا در رشتههای مرتبط باخبر بشید، سوالاتتون رو بپرسید و ارتباط علمی برقرار کنید. حتی ممکنه افراد خوش فکری در موقع ارائه شما حضور داشته باشند و خودشون به شما پیشنهاداتی بدن که برای ریسرچ شما مفید باشه…
در هر سه سالی که در این کنفرانس شرکت کردم، یک نکته بطور قابل توجهی برام چشمگیر بوده: تعداد ایرانیهای حاضر در کنفرانس.
در هیچ کنفرانس دیگهای نمیشه این همه دانشجوی ایرانی رو با هم ملاقات کرد. بنابراین فرصت خوبی هست که هم دوستان جدیدی پیدا کنید و هم در موضوعات تحقیقاتی با هم مشورت کنید، دقیقا همون کاری که با غیر ایرانیها انجام میدین.
اما… اما این اتفاق بندرت رخ میده. یعنی معمولا شما نمیتونید با ایرانیهایی که قبلا از شما شناختی ندارند ارتباط برقرار کنید. بله، ایرانیها دوست ندارند با هم ارتباط داشته باشند. حتی بدتر از اون، اگر مثلا هنگام عبور از روبروی شما بفهمند شما ایرانی هستی، روشون رو برمیگردونن!
من معمولا وقتی شک میکنم که این آقا ایرانی هست یا نه، توی چشمش نگاه میکنم و اگر به طرف دیگهای نگاه کرد مطمئن میشم که طرف ایرانیه 🙂 اگر در آمریکا زندگی کرده باشید، میدونید که این رفتار ایرانیها مشهور هست و حتی در نسلهای گذشته ایرانیهای آمریکا هم بطور گسترده وجود داشته.
چرا به این موضوع اشاره کردم؟ چون معمولا ما ایرانیها پامون رو که از ایران بیرون میزاریم، روشنفکر میشیم! یعنی کافیه هواپیما از مرز ایران رد بشه که هم رفتار و کردار ما تغییر کنه، و هم به عنوان کارشناس بشینیم به کم و کاستیهای ایران خرده بگیریم، ولی دریغ از کوچکترین خردهگیری به خودمون! یعنی همینهایی که مدام به فرهنگ ایرانی اشکال میگیرند، از حل مشکلات رفتاری ابتدایی خودشون عاجزند.
در این نوشته در پی این نیستم که بگم ما در ایران مشکلی نداریم که صد البته داریم، ولی قطعا یکی از مشکلات اصلیمون همین روشنفکرنماها هستند. افرادی که برای تحقیر ایران، مدام از خوبیها ومزایای غرب دم میزنند ولی متاسفانه خودشون از این خوبیها بیبهرهاند.
به عنوان مثال رفتار برخی ایرانیها نسبت به انتخابات آمریکا بسیار قابل تامل بود. اغلب این افراد قبل از انتخابات به شدت از کلینتون دفاع میکردند و حتی میرفتند در اجتماعات انتخاباتی کلینتون عکس میگرفتند و مثلا در فیسبوک پست میکردند. مثلا یکی از ایرانیهای مقیم فلوریدا، یه عکس از حضور اوباما در کمپین کلینتون در میامی انداخته بود و زیرش نوشته بود: من و پرزیدنت اوباما!
و اما بعد از انتخابات، بخشی از این دوستان طرفدار ترامپ شدن و نه تنها با وعدهها و اعتقاداتش مشکلی ندارند بلکه نظراتش رو بسیار عالی ارزیابی میکنند! مثلا ترامپ گفته مسلمانها باید تحت نظر باشند و باید به ارزشهای آمریکایی (مثل حقوق همجنسبازان) احترام بزارن، این دوستان میگن بله خیلی هم عالی! بعد هم که ازشون میپرسی که چرا نظرات شما اینقدر زود عوض شد جواب میدن که باید به قانون کشوری که توش زندگی میکنی احترام بزاری!
حالا بماند که این دوستان در کشور خودشون به قانون احترام نگذاشتند و سطل آشغالها آتش زدند ولی الان از آمریکاییهای معترض دموکراتتر شدند و ادای احترام به قانون درمیارن.
خلاصه اینکه این افراد غرب پرست که فقط به دنبال منافع شخصی خودشون هستند و با وجود تناقضات شدید شخصیتی، ادای روشنفکری در میارند، خیلی تو ذوق میزنه.
کاش برخی اوقات برگردیم یه نگاهی به خودمون بندازیم ببینیم با خودمون چند چندیم…
ثبت نظر