مقدمه: حین گفتگو با برخی افراد متوجه شده ام برداشتشان از نظرسنجی یک برداشت خیلی سطحی است. نظرسنجی یک کار کاملاً تخصصی است و در کشورهایی مثل آمریکا اصلا خودش یک شغل تمام وقت با عنوان pollster است. کسی که خوب بخواهد با این شاخه از علم آمار آشنا شود باید 6 الی 9 واحد درسی بگذراند و چندین سال کار کند که شیوههای نظرسنجی مناسب یک جامعه خاص را بیاموزد. خلاصه کار نظرسنجی این است که اگر ما بخواهیم یک پارامتر یا مقدار را در یک جمع تخمین بزنیم، به جای این که از تک تک اعضای جمع اندازه بگیریم، میتوانیم یک نمونه کوچکتر انتخاب کنیم و بعد با بازه اطمینانی آن پارامتر را تخمین بزنیم. تمام 9 واحد درسی این است که چطور باید این نمونه برداری انجام شود و چطور بازه اطمینان گسترش به جامعه محاسبه شود که از نظر ریاضی قابل اتکا باشد. اصلاً اینطور نیست که بدون قاعده مثلاً هزار نفر را انتخاب کنند و بپرسند به چه کسی رای میدهی و بعد نظرسنجی تمام شود. این کار را یک نفر با یک خط تلفن هم میتواند انجام دهد.
با این مقدمه، به پاسخ سوال پست میپردازم: خیر نظرسنجیها اشتباه نبودند. پس چرا مطابق نتیجه در نیامدند؟
1. ذکر شد نظرسنجیها برای تخمین هستند. حالا اگر پارامتر مورد تخمین در یک جامعه با توزیع یکنواخت تخمین زده شود، تخمین آن با اطمینان بالا نیاز به جامعه آماری بزرگ دارد. یعنی اگر جامعه تقریبا 51-49 تقسیم شده باشد، تخمین این که 51% به سود کیست نیاز به جامعه خیلی بزرگ دارد، وگرنه اطمینان تخمین پایین میآید. اکثر نظرسنجیهای آمریکا با جامعه آمار 2-3 هزار نفری انجام میشدند و بازه اطمینان 3-5% داشتند. لذا مثلاً اگر کلینتون 53 به 47 جلو بود، امکان داشت در عمل 48 به 52 عقب باشد. ضمن اینکه در برخی نظرسنجیهای معدود، ترامپ جلوتر بود. پس اصلاً از اساس این نظرسنجیها نمیتوانستند نتیجه را مشخص کنند. اشکال از همین عامی برخورد کردن رسانهها با این نظرسنجیها بود. در تصویر ضمیمه شده، میانگین نظرسنجیها نشان داده شده است و ناحیه هاشور خورده جایی است که نظرسنجیها در مورد آنها نمیتوانستند قطعی نظر دهند. همین طور که مشاهده میشود غیر از دو ایالت ویسکانسین و پنسیلوانیا، ترامپ دقیقاً جاهایی را برد که نظرسنجیها میگفتند نتیجه قابل پیش بینی نیست. اما رسانهها تنها با مشاهده متوسط و صرفنظر کردن از بازه اطمینان، نتیجه غلط را القاء میکردند که شاید عمدی هم بود تا حامیان ترامپ سرخورده شوند و درصد کمتری در انتخابات شرکت کنند. تازه در دقیقترین نظرسنجیها، بازه خطا همچنان وجود دارد و این که نظرسنجی درست پیش بینی نکند، با احتمالی وجود دارد.
2. از حدود 10 روز قبل از انتخابات، ترامپ شروع به کم کردن فاصله خود با کلینتون کرد. چندین نظرسنج یا همان pollster بزرگ با مشاهده این روند پیش بینی کرده بودند که با ادامه این روند، ترامپ پیروز است. حتی یکی از نظرسنجهای مورد اعتماد حزب دموکرات هم این پیش بینی را انجام داد که بلافاصله از سوی رسانهها که اکثراً حامی کلینتون بودند، بایکوت شد. یک نظرسنجی تنها برای روز یا بازه ای که انجام شده است اعتبار دارد و به هیچ وجه در جامعه دینامیک آینده را پیش بینی نمیکند. پس نه تنها باید نظرسنجی روز در نظر گرفته شود، بلکه شیب تغییر آن نیز مهم است.
3. در اکثر نظرسنجیهای انجام شده، تنها بین دو گزینه کلینتون و ترامپ نظرخواهی انجام میشد. در حالی که 2-3 نامزد دیگر هم حضور داشتند که در مجموع حدود 5% رای را به خود اختصاص دادند. مشخص است در رقابت به این نزدیکی، در نظر نگرفتن این 5% خطا ایجاد میکند. ترامپ حداقل 5 ایالت را با فاصله زیر 1% برنده شد و نبودِ این نامزدها می توانست نتیجه را تغییر دهد.
نیتجه کلی این است که نظرسنجیها اشتباه نبود، بلکه فهم از آن نظرسنجیها عموماً اشتباه بود یا حتی برخی با وجود اینکه میدانستند، این برداشت اشتباه را به امید متوقف کردن موج رای ترامپ بازتاب میدانند. پس باید نظرسنجیها را درست فهمید و اتفاقاً فهم درست از نظرسنجیها به اتخاذ برخی سیاستها کمک خواهد کرد.
ثبت نظر