هر هفته سهشنبه صبح ها، همه دانشجویانی که با استاد راهنمای من کار میکنند، یک جلسه یک ساعته با هم داریم. در این جلسه، هر کس مشکلاتی که قبلاً در ریسرچ باهاش مواجه شده و یا مطالب مهمی که خوبه بقیه یاد بگیرند رو مطرح میکنه. خروجی این جلسات، استفاده از تجارب دیگر دانشجوها و یاد گرفتن سریع مطالبیست که بقیه قبلا وقت زیادی صرف یاد گرفتنش کردند.
در جلسه امروز صبح که با حضور ۱۲-۱۳ نفر تشکیل شده بود، استادم یه سوال سخت مطرح کرد و پرسید که آیا کسی نظری در مورد راه حلش داره یا نه؟
یکی از دانشجوهای آمریکایی که در این مورد هیچی نمیدونست شروع کرد به صحبت کردن. هنوز ۱۰ ثانیه از شروع صحبتش شروع نشده بود که همه فهمیدند داره ادای ترامپ رو در میاره. سه چهار دقیقه حرفهای قلمبه سلمبه میزد ولی جواب سوال رو نمیداد.
در این بین طرفداران کلینتون غش غش میخندیدند ولی برخی طرفداران ترامپ که از صورتشون ناراحتی میبارید، ساکت بودند و هیچی نمیگفتند.
بعد از اینکه این جلسه تموم شد، با کسی که ادای ترامپ رو در آورده بود صحبت کردم و ازش پرسیدم که نتیجه انتخابات رو چی حدس میزنه. اینقدر از انتخاب شدن ترامپ هراس داشت که میگفت تا شب نمیخوام اخبار رو چک کنم و میخوام وانمود کنم که برام مهم نیست چی میشه، ولی معلوم بود که خیلی براش مهمه که ترامپ رای نیاره.
در انتخابات قبلی ریاستجمهوری، اکثر دانشجوهای دانشگاه ما طرفدار دموکرات ها بودند و به اوباما رای دادند ولی در این انتخابات به طور مشهودی افراد کمتری طرفدار کلینتون هستند و بخش قابل توجهی از دانشجوها میگن به دلیل نفرت از کلینتون به ترامپ رای میدن.
پ.ن: این مشاهدات محدود به دانشگاه خودم هست و قابل تعمیم به سایر دانشگاههای ایالت کلرادو و یا سایر ایالات آمریکا نیست.
ثبت نظر