“و همانا من هر زمان آنها را دعوت کردم (که ایمان بیاورند تا) آنها را بیامرزی،
انگشتان خویش را در گوشهایشان قرار داده و لباسهایشان را بر خود پیچیدند،
و (در کفر و مخالفت) اصرار ورزیدند و به شدت استکبار کردند.” (سورهی نوح، آیهی ٧)
نامه های رهبری
در تاریخ ۱ بهمن ۱۳۹۳، رهبر انقلاب نامهای خطاب به جوانان اروپا و امریکای شمالی نوشتند
و از آنها خواستند درباره انگیزههای سیاهنمایی گسترده علیه اسلام کاوش کنند
و بر لزوم شناخت مستقیم و بیواسطه از دین اسلام تاکید کردند.(۱)
دو سال قبل، در تاریخ ۸ آذر ۱۳۹۴ نیز ایشان نامهی دوم را به جوانان غربی نوشتند
و با محور قرار دادن مسالهی تروریسم، جوانان غربی را دعوت به تعمق در مسائل روز و زدودن گرهها و کینهها کردند.(۲)
برای ما که در غرب زندگی کرده و از جوانان این سرزمین شناخت نزدیکتری داریم،
نتایج این نامه واضح بود: بایکوت رسانهای غرب و بیتوجهی همگانی!
بایکوت رسانه ای
بایکوت رسانهای بهترین عکس العمل رسانهای غرب برای سرپوش گذاشتن به صدایی بود که نمیتوانست انعکاس دیگری در غرب داشته باشد.
واضح است که اکثر قریب به اتفاق غربیان، خبرگزاریها و شبکههای خبری ایران یا پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبری را پیگیری نمیکنند
و انتشار نامههای ایشان نیز اتفاقی نیست که در مناسبات روزانهی زندگی یک غربی تغییری ایجاد کند.
به این ترتیب و از آن جهت که رسانههای غربی در کانالیز کردن اخبار خبره هستند،
پر واضح بود که چنین مطلبی به کلی مسکوت بماند.
اگرچه دعوت مردم مغرب زمین به تعقل و تامل و متوجه ساختن آنها به خداوند و تبلیغ دین اسلام، امری است پسندیده
و بجا،
اما نکتهی مهم آن است که در مورد نتایج این کار، انتظارات خارج از واقع نداشته باشیم
و بزرگنمایی نیز نکنیم.
دو روز قبل، همایشی با عنوان “طلوع حقیقت” به مناسبت دومین سالگرد صدور دو نامهی رهبر انقلاب به جوانان غربی و با حضور شخصیتهای مختلف سیاسی و علمی ایران برگزار شد.
(۳) حاشیهی مهم این همایش، فیلمی مربوط به گذشته بود
که در آن رهبر انقلاب با تشکر از تیم درگیر در انتشار نامههای ایشان و بر طبق گزارش آنها میفرمایند:
“… به ذهنمان نمیرسید که [این نامهها] این میزان گسترش و نفوذ و رونق پیدا کند.”(۴)
در این خصوص چند سوال به ذهن متبادر میگردد:
– چه افرادی در این خصوص به رهبری گزارش دادهاند
و چه شاخصهایی در این گزارش میزان گسترش و ضریب نفوذ این نامه را تعیین کرده است؟
-در اروپا و امریکای شمالی یک میلیارد و دویست و پنجاه میلیون نفر زندگی میکنند.
چند درصد از این افراد را “جوان” میخوانیم؟
چند درصد این افراد شنیدهاند که رهبر ایران دو نامه به آنها نوشته است؟
چند درصد این افراد، نامهها را مطالعه کردهاند؟
و چند نفر جوان بر سخنان رهبر تامل و تعمقی داشتهاند که دستاورد محسوب شود؟
بررسی درست آماری
شایان ذکر است نویسندگان کانال همان مشاهدات محدود را هم نداشته
و از سایر افراد ساکن اروپا، امریکا و کانادا و همچنین فعالان در مساجد و مراکز اسلامی در غرب، چنین مشاهداتی نشنیدهاند.
نامههای نگاشته شده
اصل نامههای نگاشته شده به فارسی و انگلیسی، دقیق، متقن، پر مغز، تأثر برانگیز و استوار بر ندای توحید و حقطلبی بود که ملت ایران در انقلاب اسلامی بر سر دست گرفته و با افتخار در دنیا فریاد زدند.
همچنین در اینجا نمیخواهیم منکر زحمات تیم منتشر کنندهی نامهی رهبری، رایزنان فرهنگی، و تک تک جوانان مومن و انقلابی ساکن در غرب یا فعال در فضای اینترنت بشویم که به صورت فردی یا گروهی بر انتشار این نامه همت گماردهاند.
لیکن با وجود همهی تلاشهای صورت گرفته لازم است
بر اساس دستور قرآن محکم و استوار سخن گوییم (قول سدید).
نه میبایست بیجهت بزرگنمایی کنیم و نه بیدلیل دستاورد سازی کرده و گزارشهای بیپایه به رهبری و دیگر مقامات کشور ارایه دهیم.
ثبت نظر