تنها چند هفته کافی بود برای اینکه سه تصورِ رویاگونهی رایج در مورد امریکا تا حد خوبی شکسته شوند:
۱. «امریکا کشورِ قانون است و دارای ثبات. در این کشور میتوانید برای دهههای آیندهی عمر خود برنامهریزی کنید».
دستور خلق الساعهی ترامپ و رفت و برگشتهای قانون ویزا بین دولت و دادگاهها را در نظر بگیرید. یک ایالت حکم به تعلیق میدهد، دولت دوباره اجرا میکند، قاضی فدرال میگوید خلاف قانون اساسیست، دست نگه دارید. رئیس جمهور توئیت میکند حکم قاضی مضحک است و لغو خواهد شد…
و این ماجرا کماکان ادامه دارد.
۲. «هر دولتی بنا به مصالح کشور و مردم تصمیم میگیرد. مدیران بعدی، میراث مدیران سابق را تخریب نکرده و زیر سوال نمیبرند».
تنها مثال «اوباما کِر» یا قانون خدمات درمانی و بیمهای اوباما را که میلیاردها دلار برایش هزینه شده بود در نظر بگیرید. دانلد جی ترامپ یک روز پس از رسیدن به قدرت، این قانون و ملحقاتش را لغو کرد!
۳. «حکومت امریکا شخص محور نیست. نهادهای قانونی بر هر فردی که در راس قدرت قرار بگیرد، لگامِ قانون و عقلانیت خواهند زد و وی قادر نخواهد بود قدمی بر خلاف مصالح عمومی بردارد».
بدون شرح!
ورای اینکه امریکای فردا آبستنِ چه تحولاتی باشد، تصوری که وقوعِ مواردِ سهگانهی فوق را «محالِ ممکن» میدانست منهدم گشته است.
ثبت نظر