در جامعهی امریکایی اصطلاحی تحت عنوان “White Privilege” به معنای امتیازِ سفید وجود دارد. امتیازی اجتماعی که مزیتهایی را به سفیدپوستان نسبت به افراد رنگینپوست در جامعه اختصاص میدهد. این مزیتهای باد آورده که انتصابی است، به قدری آشکار و رایج است که ممکن است سفیدپوستان آنها را تشخیص ندهند. از جمله اتفاقاتی که موجب داغ شدن بحث امتیاز سفید شد، تعلل نیروهای امنیتی و پلیسی امریکا در وقایع ساختمان کنگره (۶ ژانویه ۲۰۲۱) بود که انگار با نگاه به رنگ پوست حملهکنندگان تشخیص دادند که آنان حامل امتیازات ویژهای هستند و جلوی ورودشان به کنگره نباید از خشونت استفاده کرد.
به طور کلی این موضوع موقعیت اجتماعی بالاتر، اختیارات بیشتر در آزادی بیان، تأیید ارزشهای شخصی توسط جامعه، از موضع مالکیت در مباحث وارد شدن و … را در برمیگیرد. مواردی که نفوذ آن را میتوان در زمینههای مختلف از جمله آموزشی، کسب و کار و… مشاهده کرد. امتیاز سفید یا امتیازِ پوست سفید باعث شده تا بجای تلاش کردن برای کسب موقعیتهای فردی و اجتماعی، صرفاً به دلیل سفید پوست بودن، این موارد به صورت پیشفرض به صاحبان این رنگ از پوست اختصاص داده شود. به مرور این امر باعث تبعيض و نابرابری شده و افرادی که بدون صلاحیت و توانایی فردی از این نوع امتیازات استفاده کردهاند، به افرادی خودخواه و خود محور تبدیل شدهاند.
زندگی در غرب باعث شد تا الگوهای مشابه و یکسانی در دیگر جوامعی که در آنها تجربهی زندگی کردن را داشتم ببینم. در این مقاله بنا دارم به الگوی مشابه امتیاز سفید در ایران بپردازم. امتیازی که از انقلاب اسلامی ۵۷ به این سو به گروه مشخصی داده شده است. لازم به ذکر است این امتیازات همانند امتیاز سفید در امریکا به دلیل وجود گروهی خاص در جامعه به صورت پیش فرض تعیین شده است. وجود چنین مزیتهایی به معنای نامطلوب بودن به صورت کل و یا سوء تعبیر از آن نیست چرا که هر جامعه و گروهی سوء استفادهگران خودش را دارد، حال آنکه بسیارند کسانی که نان تلاشها و زحمات فردیشان فارغ از وجود چنین امتیازاتی را میخورند و طبیعتاً راه این افراد از باجگیران اجتماعی جداست.
اگر در جمهوری اسلامی ایران به دنبال گروه مشابه و چیره بر دیگر تفکرات باشیم، میتوان گفت حزباللهیها نقطهی مشابه امتیاز سفید در امریکا هستند که اسم این پدیده را «امتیازِ حزباللهیها» مینامیم. امتیاز حزباللهیها نیز چون امتیاز سفید مزیتهای بادآوردهای دارد که از دل انقلاب اسلامی نصیب این افراد شده است. از مهمترینِ این امتیازات، میتوان به خود محور پنداری در مسائل مختلف که شامل حق بودن در همهی مسائل، انقلابی واقعی و خودی بودن و … اشاره کرد.
این امتیاز به قدری به این افراد قدرت داده است که برای رسیدن به نتیجهی دلخواه بعضاً از اصول اخلاقی در سیاست عبور کرده و در صورت نیاز، توهین و فحاشی را نیز چاشنی منطق خودشان میکنند. برای ملموستر شدن و فهم بهتر این موضوع به اتفاق اخیری که در بین جریان حزباللهی رخ داده میپردازم.
تازهترین مثالی که میتوان برای این پدیده آورد، توهین و فحاشی حسین قدیانی به علامه مصباح یزدی است. آقای قدیانی روزگاری به دلیل قلم زدن و حمله به اصلاحطلبان در قشر حزباللهی رشد کرد و همچنین به دلیل فرزند شهید بودن، از امتیاز ویژهی حزباللهیها برخوردار شد. اما امروز زوال اخلاق در رفتار ایشان و برخی دیگر از حزباللهیها باعث شده است تا قلم آنان علیه بزرگان انقلاب بچرخد و با مصادره کردن نام شهید، رهبری و امام، دهان به فحاشی و بیاخلاقی باز کنند.
حسین قدیانی مثالی زنده بر سوء استفاده از این امتیاز در جامعهی ایران و قشر حزباللهی است. شاید زمانی که حملات و فحاشیهای وی به سمت جریان مقابل بود، تصورش نمیرفت که با بالابردن این فرد و دادن امتیازات به وی، روزی ممکن است هدف این توهینها مهرهای انقلابی همچون علامه مصباح یزدی باشد.
این رفتارها و بیاخلاقیها جای تاسف دارد، اما شاید قدیانیها درسی شوند برای بخشی از حزباللهیهای افراطپیشه تا متوجه این برخوردهای دوگانه و بیاخلاقیها شوند و در رفتارهای موهن و تکفیری خویش تجدید نظر کنند. بیاخلاقی زیر پرچم انقلاب نه تنها مجاز نیست بلکه باعث خدشهدار کردن چهرهی اسلام نیز میشود. این تصور کاملاً اشتباه است که اگر کسی در جبههی نزدیک به حق قلم میزند، میتواند با نگاه حقبهجانب، روی به بیاخلاقی، فحاشی و یا توهین آورد.
امتیاز حزب اللهی به اندازه امتیاز سفید بیشتر از آنکه بر اساس لیاقت، تخصص، مهارت و تلاش باشد براساس چه کسی زودتر آمده است و چه کسی بیشتر شباهت ظاهری به آنها دارد می باشد. این امتیاز نمی تواند در دایره عدالت اجتماعی تعریف مشخصی داشته باشد بلکه معیاری است برای سنجش نابرابری و تبعيض در جامعه.
با توجه به آنچه ذکر شد، چنین مسائلی علیرغم آنکه در بدنهی جامعه جریان دارد، اما در قانون اساسی جایگاه و تعریفی ندارد. راه مقابله با تفکرِ امتیاز خاص برای حزباللهیها، در مرحلهی اول نفی هرگونه امتیازات ویژهی ناعادلانه برای افراد خاص در جامعه است و سپس تلاش برای اصلاح ساختاری و فرهنگی توسط نخبگان آن جامعه و آن قشر.
ثبت نظر