روزنامهی واشنگتن پست، ساعاتی قبل به نقل از منابع نزدیک به دولت آمریکا اعلام کرد که ترامپ روز پنجشنبهی آینده اعلام خواهد کرد توافق برجام در راستای منافع ملی آمریکا نیست . خود این کار برجام را پاره نمیکند اما در چنین صورتی، طبق قانون مصوب در دورهی اوباما، کنگرهی آمریکا شصت روز فرصت دارد تا تحریمهای معلق شده در برجام را دوباره بازگرداند. در چنین صورتی، دیگر از برجام چیزی نخواهد ماند چون بازگشت تحریمهای آمریکا، یعنی آمریکا کشورهای خریدار نفت ایران و شرکتهای دارای تبادل مالی با ایران را تحریم خواهد کرد. سوال این است که آیا چنین خواهد شد؟ هدف ترامپ چیست؟
قوانین آمریکا معمولاً باید به تصویب هر دو مجلس سنا و نمایندگان آمریکا برسند. البته سنای آمریکا معمولاً دست بالاتر را دارد چون تعداد سناتورها کمتر است و لذا راحتتر می توانند به تصمیم برسند و هم اینکه از نظر رتبه، معمولاً سنا بعد از مجلس نمایندگان تصمیم نهایی را امضا میکند. آنطور که خبر میرسد، حزب دموکرات تقریباً به شکل یکپارچه حامی برجام است و چند روز قبل ۱۸۰ نماینده دموکرات در مجلس نمایندگان، در نامهای از ترامپ خواستند که برجام را پاره نکند. اگر فرض بگذاریم تمام ۴۸ سناتور دموکرات و مستقل هم این گونهاند (که اینطور به نظر میرسد چون حتی چاک شومر رهبر دموکراتها در سنا که مخالف برجام بود، اکنون از حفظ برجام صحبت میکند) و با توجه به این که سناتور رند پال هم مخالف تحریم مجدد ایران بود، باید ۵۰ نفر از ۵۲ سناتور جمهوریخواه، برای بازگشت تحریمها ترامپ را همراهی کنند.
کشورهای اروپایی از اکنون به دنبال لابی در کنگره هستند تا سناتورهای جمهوریخواه را منصرف کنند . طبق گزارش واشنگتن پست، خود ترامپ هم ظاهراً کنگره را تحت فشار نخواهد گذاشت. تا حدود ۹ هفتهی دیگر خروجی کنگره مشخص میشود اما به شکل گمانهزنی احتمال کمی دارد کنگره رای به بازگشت تحریمهایی بدهد که حتی متحدان آمریکا را با تحریم روبرو خواهد کرد. پس هدف ترامپ چیست؟
ظاهراً هدف ترامپ پاره کردن برجام نیست؛ بلکه هدف گسترش برجام است! هدف ترامپ این است که در بازهی شصت روزه با شمشیر تحریم، حداقل متحدان آمریکا را با خود همراه کند که با مذاکرات مجدد در مورد برجام یا به کل مذاکرات جدیدی با ایران حول موشکهای بالستیک، حضور ایران در سوریه و عراق، حمایت ایران از حزب الله و حماس آغاز شده و منجر به برجام جدیدی در این زمینهها و قبول محدودیتهایی تازه از سوی ایران شود (مثلاً روی برد موشکهای ایران سق بگذارند یا ایران تضمین بدهد که فشار بیاورد اسد کنارهگیری کند). در واقع برجام برای آمریکا تبدیل به نمونه ای برای ایجاد محدودیت و مهار هژمونیک ایران شده است. این در حالی است که با این که ایران به تمام تعهدات خود عمل کرده است، تقریبا هیچ یک از طرف های مقابل به همه تعهدات خود عمل نکرده اند (مثلا هنوز خبری از ساخت راکتور جایگزین اراک نیست که تعهد همه کشورهای مقابل محسوب می شود).
بخش ۲ از ۲
۵. خواستههای ترامپ چیست؟ ظاهرا ترامپ میخواهد در سه حوزه با ایران مذاکره کند:
الف. محدود کردن برنامهی موشکی ایران: برای مثال شبیه سانتریفیوژها، روی برد موشکهای ایران محدودیت گذاشته شود. تجربهی کره شمالی، آمریکا را نگران کرد که ممکن است ایران هم به موشکهای قارهپیما دسترسی پیدا کند. این نگرانی اروپا هم هست و ماکرو صراحتا چنین حرفی زده است.
ب. دائمی کردن محدودیتهای برجام یا حداقل طولانیتر کردن آنها: بیشتر محدودیتهای برجام سال ۲۰۲۵ پایان مییابد و ایران دوباره خواهد توانست برنامهی هستهای خود را گسترش دهد. نتانیاهو به شدت با این بخش برجام مخالف بوده و دنبال دائمی کردن این محدودیتهاست.
ج. فعالیتهای فرامرزی ایران: ترامپ از شکست سیاستهای آمریکا در خاورمیانه که تنها به قدرت گرفتن ایران منجر شده، خشمگین است. او میخواهد هژمونی رو به گسترش ایران را مهار کند. این بخش از نگرانیهای عربستان و متحدان خاورمیانهای امریکاست.
لذا ترامپ امیدوار است یک محور عربی-عبری-غربی حول خواستههای فوق تشکیل داده و مذاکرات برجام ۲ را آغاز کند.
۶. حالا سوال این است که عکس العمل ایران باید چه باشد؟
الف. ایجاد شکاف و تلاش در جهت شکل نگرفتن محور مورد علاقهی ترامپ: به نظر بنده امکان شکستن این اتحاد ممکن است، چون اروپا با ترامپ اختلاف دارد. روسیه و چین هم هر دو با آمریکا تنش فزاینده دارند. این دیگر هنر دیپلماتیک است که چطور باید صفشکنی کرد. اگر این موضوع مانند بازه ۸۸-۹۰ جدی گرفته نشود و دیپلماسی منفعل داشته باشیم، ممکن است دوباره با سرنوشت مشابه روبرو شویم. حل اختلافهای منطقهای با کشورهای خاورمیانه یا حداقل کاستن اصطکاک، گسترش روابط اقتصادی با کشورها و شرکتهای اروپایی تا حدود هشت سال دیگر که بندهای اصلی برجام منقضی میشود، عقد قراردادهای طولانی مدت نفتی با چین (مقصود قراردادهای به ضرر کشور نیست اما بالاخره باید به شکلی جذابیت اقتصادی در قراردادها ایجاد کرد. مثلا قرارداد اخیر با یک شرکت بریتانیایی برای احداث یک نیروگاه خورشیدی بزرگ، نمونهی خوبی به نظر میرسد. این که چطور باید چنین قراردادهایی ایجاد شود تخصصیست و بستگی به نظر کارشناسان هر زمینه دارد) چند راهکار ابتدایی است اما با تفکر بیشتر باید دنبال راههای بهتر بود.
ب. کره شمالی برگ طلایی ایران! هر چه کره شمالی بهتر مقاومت کند و آمریکا و غرب را درمانده کند، برجام در بین غربیها طرفداران بیشتر خواهد داشت. قبلا بحث شد کشور چگونه میتواند در این زمینه عمل کند. دقت شود منظور این نیست که باقی ماندن برجام حتما به نفع کشور است، بلکه دودستگی در بین سیاستمداران و کشورهای غربی (یعنی حامیان برجام و مخالفان برجام) باعث انفعال و عدم اتحاد آنها میشود.
ج. تلاش در جهت حذف کامل یا حداقل کردن مراودات کشور با دلار و در صورت امکان استفاده از یورو و تنوع دادن به تجارت خارجی. ارتباط با اقتصادهای نوظهور مانند برزیل، هند، سنگاپور، و مالزی فرصتهایی برای مقاوم کردن کشور است. در هر صورت در آیندهی طولانی مدت، هر چه تاثیر غرب در اقتصاد ایران کمتر باشد، بهتر است. چون اروپاییها هم نمیتوانند متحد کشور باشند و ایران ضربههای زیادی از اروپا هم خورده است. امروزه بر خلاف بیست سال پیش میتوان دید که بسیاری از تکنولوژیهای جدید در اقتصادهای نوظهور شرق آسیا هم وجود دارد.
د. ارائهی راهکار توسط مخالفان برجام در ایران: گذر زمان نشان داده که وعدههای دولت در مورد برجام به تحقق نرسیده و بسیاری از پیشبینیهای مخالفان برجام در ایران به تحقق رسیده است. احتمال بالا اگر نظرسنجی شود، حمایت از برجام در بین مردم بسیار کمتر از ابتدای اعلام برجام است. شکست و حتی تضعیف برجام، موقعیت روحانی و حامیان سیاسی وی را تضعیف میکند و بهترین فرصت برای مخالفان برجام است تا با ارائهی راهکار ایجابی، کشور را از برجام خلاص کنند. این گروه باید دنبال ارائهی راهکار عملی و اقناعی برای تحقق ایدهآلهایی مانند اقتصاد مقاومتی باشند و خروج از برجام توسط ترامپ بهترین فرصت برای این گروه است. به نظر بنده اگر چنین راهکاری ارائه شود، رفتار ترامپ منجر به خلاص شدن کشور از محدودیتهای برجام خواهد شد.
ثبت نظر