نویسنده: دانشآموختهی استنفورد، ساکن کلفرنیا
در شهر آستین تگزاس هتل خیلی معروفی وجود دارد به نام دریسکل. درون اين هتلِ اسرار آمیز داستانهای خیلی زیادی نهفته است. از شکست خوردن صاحب هتل در هتلداری و ورشکست شدن در پوکر و سکته کردنش تا انواع داستانهای ارواح سرگردان. مثلاً روح دختر ۴ سالهای که به دنبال توپش از پلهها سقوط میکند، اتاق ۵۲۵ که دو عروس خودکشی کردند (با فاصلهی ۲۰ سال از همدیگر ولی دقیقاً مثل هم) و حتی ظاهر شدن خود صاحب هتل و به مشام رسیدن بوی سیگارش.
در این هتل مجسمهی جالبی وجود دارد که در نگاه اول هر کسی میگوید اسبسوار عقبی مشغول جنگیدن و تیر زدن به اسبسوار جلویی است. صحنهی بسیار زیبایی است از اینکه چگونه انسانها سریع قضاوت میکنند. ماجرا این است که اسبسوار جلویی از اسب افتاده ولی پایش به رکاب گیر کرده و اسب در حال کشیدنش بر روی زمین است. اسب سوار عقبی دارد سعی میکند تیری به سر اسب دوستش بزند تا مانع از کشیده شدن وی روی زمین و مرگ او بشود…
ثبت نظر