صفای سادگی

[ دانش‌آموخته‌ی استنفورد، ساکن کلفرنیا

دیروز یه روز هیجانی و به شدت خسته‌کننده بود. با دوستان رفته بودیم water rafting. با یه تن له و لورده که هر ورش هم یه سنگ خورده بود و در حالیکه داشت تمام اجزای بدن‌مون از خستگی تیکه‌تیکه میشد راه افتادیم برگردیم. تو راه سرچ کردم ببینم جایی برای غذای حلال پیدا میشه و یه رستوران افغانی توی سرچ گوگل اومد بالا با ریویوهای عالی. گفتیم میریم ببینیم اگه حال کردیم می‌شینیم اگه خوب نبود ادامه میدیم میریم تو بی‌اریا یه جا رستوران.

خلاصه رفتیم و چه غذایی داشت. واقعاً عالی بود. با نون افغانی محلی و کره‌ی گوسفندی خانگی و ریحوون. واقعاً ریویوهاش حقشون بود. ولی یه چیزی که بچه‌ها اشاره کردن و خیلی صفا داشت عکس‌های زیبایی بود که از فرهنگ و آداب افغانستان به در و دیوار نصب بود… باید بگم واقعا محو اون حس سنگین طبیعت و فرهنگ و سادگی شدم. غیر قابل بیان بود.